۱۳۹۰/۱۰/۰۸

درباره کریستیان ملارد،دستیار "آلن رودین" نویسنده کتاب رضا پهلوی از تبعید تا پیروزی


کریستیان ملارد آنالیست ارشد خارجی‌ تلویزیون فرانسه از سالهای ۱۹۸۷ تا سال ۱۹۹۲ ،بود و توانست همان سمت رو که قبلان در رادیو خارجی‌ "اّر تی‌ ال‌ "از سال ۱۹۷۴-۱۹۸۷ داشت که یعنی‌ نایب مدیر  بخش خارجی‌، در تلویزیون فرانسه کسب کند .کریستیان ملارد در سال ۲۰۰۹ منتخب انجمن مطبوعات خارجی ،فرانسه، به خاطر مصاحبه های ارزشمند و مقالات ش در برنامه اخبار خارجی‌ شد ، که این انجمن ،بیش از ۱۰۰۰ نفر عضو دارد . طبق نظر سنجی شبکه" لجر تی‌ وای" در آوریل ۲۰۰۹ ،در باره برنامه مقالات خارجی‌ ، وی جزو سه نفر برتر مقاله نویسان قرار گرفت.
کریستیان ملارد فارغ التحصیل ،دانشگاه سوربن پاریس ،و دانشگاه کویین س کانادا ‌ست ،جایی‌ که او کارش را از آنجا و از شبکه محلّی " سی‌ بی‌ سی‌" آغاز کرده بود .از سال ۲۰۰۰ او مشاور کانال "سی‌ ان ان" ایالات متحده و  " ان بی‌ سی‌ "برای"بی‌ بی‌ سی‌ "،"بی‌ بی‌ سی‌ جهانی‌" در بریتانیا کبیر ،"و مروری بر روند دنیای عرب "بود،از سال ۲۰۰۷ در" س تی‌وی" فرانسه،  مجری خبر و همکار با برنارد ویلوت ،در برنامه معروف ۶۰ دقیقه ی‌‌ "اکسپوزد "،که متمرکز بر رهبران سیاسی دنیا ‌ست ،که این برنامه ،پوشش دهنده ۴۳ کشور دنیاست.
کریستیان ملارد متخصص ، آمریکا و خاور میانه است که بار ها مصاحبه هایی‌ با رئیس جمهورهای آمریکا از جیمی کارتر گرفته تا جرج دبلیو بوش و سران کشورهای عربی‌ از مبارک تا بشار اسد ،شاه عبدالله عمان و پدر حافظ اسد ،شاه حسین و بقیّه نخست وزیرها اسرائیل از "مناهام بگین" آغاز تا "اهود اولمرت" و ریس جمهور،های روسی مانند "گورباچف " تا "پوتین"انجام داده است .،،در سه‌ سال اول انقلاب با ۵ مصاحبهِ که با آیت الله خمینی انجام داده ، اخبار انقلاب اسلامی رو پوشش می‌‌داده است.
از طرفی‌ کریستیان بعنوان دستیار نویسنده "آلن رودین" در کتاب انقلاب ایرانیها،از انتشارات پون ، تحت عنوان " رضا پهلوی از تبعید تا پیروزی است "می‌باشد.
او همچنین نویسنده کتاب " خاطرات رونالد منسیر " ،چاپ فلامریون است، که رونالد، سر آشپز کاخ سفید برای ۲۵ سال و پذیرای ۵ نفر از رؤسای جمهور ،از جیمی کارتر تا جرج دبلیو بوش،بده است.
کریستیان هم چنین نایب مدیر بخش نشریات امریکایی -اروپایی ،در پاریس است.

۱۳۹۰/۱۰/۰۵

پیام مهدی کروبی از حبس: می خواهند انتخاباتی فرمایشی و دستوری ترتیب دهند


با نزدیک شدن به زمان انتخابات و شروع ثبت‌نام کاندیداها خبرنگار سحام گفتگویی کوتاه اما مهم را با فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی؛ انجام داده‌است که در ادامه آن را می‌خوانید.

خبرنگار ما از فاطمه کروبی پرسید که «باتوجه به شروع زمان ثبت نام انتخابات مجلس، بحث‌ها و موضع‌گیری‌های مختلفی درخصوص انتخابات و امکان حضور اصلاح‌طلبان در این انتخابات مطرح شده ‌است؛ آیا شما در دیدارهای هفتگی خود با آقای کروبی به عنوان رئیس سابق مجلس، در این خصوص سؤالی از ایشان پرسیده‌اید و از موضع ایشان اطلاع دارید؟ و اینکه آخرین وضعیت ایشان چگونه است؟
 آقایان هیچ اعتقادی به رای مردم ندارند و از هم اکنون خود را برای برگزاری انتخاباتی فرمایشی آماده می‌کنند
فاطمه کروبی در پاسخ به این پرسش گفت:« همانگونه که در جریان هستید آقای کروبی بیش از ۳۰۰ روز است که در حبس خانگی به سر می برند و ایشان به لطف پروردگار و دعای خیر مردم از نظر روحی شاداب و با عزمی راسخ، همچون کوه استوار است و از صمیم دل سلام به یکایک مردم آزاده ایران می رساند. اما در مورد بخش اول سوال شما در خصوص انتخابات آینده مجلس، آقای کروبی دسترسی آزادی به اطلاعات و اخبار مختلف درخصوص انتخابات ندارند و تنها به صداوسیمای “میلی” و نیز به تازگی به دو روزنامه دسترسی دارند. من در دیدار اخیر خود نیز به ایشان اطلاع دادم که برخی نزدیکان و دوستان از تهران و شهرستان ها مراجعه می‌کنند و نظر جنابعالی را درخصوص شرکت در انتخابات و کاندیداتوری نیروهای اصلاح‌طلب جویا می‌شوند؛ که ایشان در پاسخ به این موضوع نکاتی را با من درمیان گذاشتند.»
فاطمه کروبی، نماینده سابق مجلس؛ در ادامه درخصوص دیدگاه‌هایی که مهدی کروبی با ایشان درمیان گذاشته‌ بود گفت:« ایشان به من گفتند “موضع‌گیری‌هایی که از دبیر شورای نگهبان و وزیر اطلاعات و برخی دیگر از مسئولان و مخصوصا صدا و سیما شنیده‌ام حاکی از آن است که به اعتقاد “آنان” دشمنان انقلاب و نظام می‌خواهند از فرصت انتخابات استفاده کنند و امنیت کشور را برهم زنند! من از این دیدگاه‌ها استنباط کردم که آقایان از تداوم قهر و نارضایتی مردم به خوبی مطلع‌اند و می‌خواهند انتخاباتی فرمایشی و دستوری ترتیب دهند و با رد صلاحیت و ابطال برخی حوزه‌ها و پرکردن صندوق‌های رای از رای‌های بدون صاحب، و سپس برخورد و دستگیری و به وجود آوردن رعب و وحشت و امنیتی کردن کشور، پروژه تکراری انتخابات ۸۸ را بار دیگر پیاده کنند و از کاندیداها بخواند که برای دریافت جواز تایید صلاحیت شورای نگهبان، به تعبیر آنان از “سران فتنه” و گروه خودساخته ی “جریان انحرافی” اعلام برائت کنند. ناگفته نماند که چسباندن گروه منتسب به “جریان انحرافی” توسط حکومت به طیف اصلاحات ، جنبش سبز و مردم معترض، سناریوی نخ نما شده ای در این پروژه است. که البته بنده معتقدم مردم بر ماهیت این اقدامات نمایشی به خوبی واقفند.”
چسباندن گروه منتسب به “جریان انحرافی” توسط حکومت به طیف اصلاحات ، جنبش سبز و مردم معترض، سناریوی نخ نما شده ای در این پروژه است
آقای کروبی اینها را به من گفتند و افزودند که “هنوز هیچ اتفاقی نیافتاده آقایان ستاد مبارزه با تخلفات انتخاباتی را با حکم رییس قوه قضائیه تشکیل داده‌اند و همه اینها نشان دهنده آن است که آقایان هیچ اعتقادی به رای مردم ندارند و از هم اکنون خود را برای برگزاری انتخاباتی فرمایشی آماده می‌کنند.”
فاطمه کروبی سپس اشاره کرد که آقای کروبی با ذکر این مقدمات در ادامه تاکید کردند:« برای اینکه از این بیشتر آبروی اسلام و روحانیت نرود و مردم و فعالان سیاسی دلسوز نظام، مجددا گرفتار نشوند، بهتر است جمع اندکی که مورد قبول آقایان هستند مانند: علی اکبر ولایتی، محسن رضایی(که در انتخابات ۸۸ نظرات بدیعی داشتند) به سخنگویی حدادعادل و احمد خاتمی(به عنوان حاکم شرع قاطع، که وی، حقیر و آقای موسوی را محارب اعلام کرده بود) ؛ به ریاست احمد جنتی- که عمر او دراز باد- به عنوان شورای عالی انتخابات منصوب شوند و افرادی را به عنوان نماینده ملت انتخاب (منصوب) کنند و تیر آخر را به پیکره جمهوری اسلامی که در سال ۵۸ با رأی قاطع و بی سابقه مردم تصویب و تاسیس شد؛ بزنند تا انشاله مردم در فرصتی مناسب، ارزش های موجود در قانون اساسی سال ۵۸ را، البته با اصلاحاتی که در گذر زمان ضروری می‌نماید؛ احیا کنند.»
منبع خبر<سایت شخصی مهدی کروبی

۱۳۹۰/۰۹/۲۸

ترجمه کامل مصاحبه رضا پهلوی در تلوزوین بی اف ام فرانسه



با خوشنودی اعلام میکنم که مهمان امشب برنامه ما .شاهزاده رضا پهلوی هستند (ولیعهد ایران پسر ارشد  شاهنشاه ایران )

شاهنشاه ایران که در سال 1979 که بنابر دلایلی ایران را ترک کردند .
با خیر مقدم و شب بخیر به شما .قبلا از اینکه دعوت مارا پذیرفتید و از حضورتان در اینجا سپاسگزاری میکنم 
شما در ایالت واشینگتن زندگی میکنید

خبرنگار: آیا شماقصد دارید که با پیوستن تمامی گروهای دموکراتیک بتوانید در ایران :حکومتی پارلمانی تشکیل هید
الان که شما در پاریس هستید مایلید که این پیام را به گوش تمامی اروپایی ها برسانید . درست است که باید به لیبیا و سوریه اندیشید .ولی نخست باید به فکر مردم ایران بود و نباید فراموش کرد ایرانیان را 
رضا پهلوی : بلی کاملا: من به این باورم که ایران کشوری است که همه چیز در انجا به سرعت و ناگهانی شروع شد و فکر میکنم که خاتمه این شورشها در ایران بزودی به اتمام خواهد رسید ودر تمامی مناطق ایران آرامش و صلح جایگزین خواهد شد

خبرنگار: ما دیدیم که بر عرب چه اتفاقی افتا د.البته ایران کشور عربی نیست ولی مسلمان است. مردم در خیلی از شورشها بطور کلی سرکوب شدند که تصاویرش را دیدیم .پس تصور امروزتان چیست؟ 
رضا پهلوی :بلی این شورشهایی که حاصل کار عربها نامیده میشود از ایران سرچشمه میگیرد. بعد از انتخابات دروغین دوسال پیش در ایران در سال 2009 به انجام رسید .کشور ما نه تنها جراٌت داده شد و موثر هم بوده است. من به این باورم که در این منطقه تآثیر مثبتی گذاشتو این نسل امروز حاضر به قبول کردن نیست و خواستار این است که در جامعه شرکت کرده و آزادی میخواهند. چیزی که توانستیم مشاهده کنیم این بود که کمک دولتهای عربی در ایران در بر اندازی این رژیم بی اثر نبوده است .باید بدانیم وقتی سروکارمان با رژیمی است که کارش سرکوب کردن مردم است بدست آوردن آزادی بدون حمایت از دولتهای دیگر مشکل است . ولی روی این موضوع تایید بسیاری میکنیم .
خبرنگار:شما خواستار این شدید که سازمان ملل شکایتی را در رابطه با علی خامنه ای به دادگاه قضایی مربوطه ارایه کند .چرا علی خامنه ای و نه احمدی نژاد

رضا پهلوی؛
زیرا علی خامنه ای مسعولیت تمام قوه ها را در دست دارد و به عنوان ولی فقیه. شخصی که معولیتجنایت و نقض حقوق بشر و کشتار زنجیره ای در ایران است .در سواحل عاج همچنین شکایتی بر ضد لورنتبایگو.شد چون ایران امضاءکننده قرارداهای روم نیست بناچار در طریق سازمان ملل باید اینکار بر علیه خامنه ای باشد انجام می شود.
خبرنگار: به نظر شما این موضوع دولت ایران را نگران میکند؟
رضا پهلوی: از نظر ما ایرانیان باید کارهای بسیاری انجام میشود و یکی توجه دنیا را به این موضوع جلب کنیم که حقوق بشر در ایران رعایت نمی شود و برای ایرانیان این بیش از حد مهم است .
بعضی از دولتها سعیکرده اند که از زیر این مسولیت شانه خالی کنند و روزی باید چگونه جوابگو باشند. و به این طریق باید دانست که فقط تحریم اقتصادی یا سیاسی نیست بلکه باید روی اصول حقوق بشر باشد .


خبرنگار : تحریم هایی هم بر ضد اشخاصصورت گرفته است .
ما بیشتر تحریمهایی در مورد انرژی اتمی میبینیم و امروز یک حادثه در شهر مسکو پیش آمده است که در گمرک مسکو شخصی را دیده اند با مواد رادیو اکتیو که میخواسته به ایران سفر کند.در این مورد روزها سازمان انرژی اتمی به ایرانخیلی مشکوک تر شده .شما چه فکر میکنید؟ دولت ایران از این تحریمها واهمه دارد؟
عکسل اعمل دولت اسلامی ایران در این تحریمها و فشارها از طرف دنیای غرب چیست؟
رضا پهلوی: رژیم ایران تا بحال فقط تلاش در تلف وقت داشته و با هرحقه ای از زیر پاسخگویی به سازمان انرژی اتمی در می رود ولی همانطوری که مشاهده میشود فعالیتش برای ساختن صلاح های اتمی ادامه میدهد .حال چه پیش خواهد امد؟ آیا مثل کشورهای افغانستان یا عراق باید پیش رفت یا با کمک ملت ایران ؟ من به این ایده هستم که روش دوم بهترین و کم هزینه ترین و مشروع ترین است


رضا پهلوی؛
به نظر من باید تحریم های داخلی منجمله اقتصادی را کمتر کنند و به حمایت از افراد و شخصیتهایی که به مبارزه در راه آزادی و دموکراسی می کنند افزود.
خبرنگار :امروز دیدیم که روسیه دولت سوریه را محکوم کرده .و آیا برای رژیم در ایران نگران کننده است .که روسیه دولت سوریه را رها میکند؟
رضا پهلوی:
بلی کاملا رژیم دارد کم کم تنها می شود و حتی دولتهایی که رژیم به انها اتکا میکند خود را کنار می کشند.واضح است در روحیه انها تاثیر می گذارد و در حال باید در دراز مدت دید که چگونه می شود به طوراستراجیکی عمل کرد و به طوری باید تعادل در منطقه بر قرار شود که توان نفوذ کشورهای چین یا روسیه و امریکا به هم نخورد. هر بلوک(شرق و غرب) هر دیدی که داشته باشند یک رژیم دموکراسی در ایران میتواند کمک بزرگی در صلح جهان باشد.و ایران دیدگاه محدودی نخواهد داشت.قبل از دوران جنگ سرد که ایران بناچار نگاه بیشتری به غرب داشت امروزه می توان دیدگاه را 360 درجه تعغیر داده و نعغیر رژیم هیچ خطری یا ضرری برای هیچ بلوکی نه شرقی و نه غرب خواهد داشت

خبرنگار: امروز آمریکایی ها آخرین شهر را بدست خود عراقیان سپرده اند این خبر خیلی خوبی است برای خود عراقیان.ولی بعضی ها می گویند راهی برای نفوذ دولت اسلامی ایران به عراق باز میشود.نظر شما چیست ؟
رضا پهلوی:
یقیننا ایران همیشه می خواستند چه در امور افغانستان و چه در امور عراق دخالت کنند.بخاطر اهمیت شیعیان در انجا:ایران می تواند جایگزین نیروهای امریکایی در عراق شود ومی توان مشاهده کرد که خیلی فشارها به دولت عراق از طرف ایران وجود دارد .حالا چطور پیشرفتی عراق خواهد داشت را باید پی گیری کرد.برای همین می گویم اگر فشاری به رژیم ایران وارد شود بخصوص با رفتن طالبان و رژیم صدام حسین در بغداد بهترین کمک به جمهوری اسلامی شده که هیچ تغییری در جهان و حتی در عراق بوجود نیاورده .
خبرنگار: آخرین سوال آیا شما فکر میکنید با سر نگونی جمهوری اسلامی مردم ایران دوباره مشروطه می خواهند که شماشاه آن شوید؟
رضا پهلوی: این سوال را نمیتوان به این طریق پاسخ داد.سوالی که باید از خود کنیم:رژیم اینده تمایل چه محتوایی میشود و نکته ای که ماگروهای دموکراتیک را به هم نزدیک کرده .اینست که از پایه و اساس در مورد یک زمینه موافق هستیم. چراچرا که بعد از 33 سال تعوکراسی فهمیدیم که یک رژیم دموکراسی وجود نخواهد داشت و نکته بعد هم که ما تفاهم داریم .مسعله حقوق بشر است .برای رسیدن به انتخابات آزاد این رژیم باید از بین برود و برای همین خواستار سرنگونی این حکومت هستیم.و در آخر این ملت خواهد بود که میتواند تصمیم گیری در نوع و محتوای حکومت آینده را داشته باشد .انهم در صندوقهای انتخابات .

۱۳۹۰/۰۹/۲۶

دیپلماتهای ناراضی ایران، حمایت خود را از شکایت بر علیه خامنه ای به شورای امنیت اعلام نمودند

روز پنجشنبه 24اذر سال 1390 در پاریس کنفرانس خبری بسیار مهمی برگزار شد که به نوع خود تابوی سانسور شکسته شد.
در این راستا حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانه های فارسی زبان و رسانه های خارجی در نوع خود بی سابقه بود که باید به همه انها خسته نباشید گفت که وظیفه رسانه ای خود را به نحو احسن انجام دادند و بعد از مدتها  شک،سانسور خبرهایی که مربوط به رضا پهلوی بود را از بین بردند و این سنت شکسته شد و یک نوع اشتی رسانه ای را مشاهده نمودیم.
در این بین حضور محمد مصطفایی وکیل شناخته شده ایرانی و حقوقدان برجسته و همچنین دو زندانی جوان که به کشور فرانسه پناهنده شده اند دیده میشد. محمد رضا یزدان پناه خبرنگاری که در بسیاری از روزنامه ها وسایتهای سبز مشغول به کار بوده و ناصح فریدی فعال مدنی و نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در فرانسه، که مدتی را در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برده اند و شکنجه و ازار و اذیت رژیم جمهوری اسلامی را شهادت دادند.
این کنفرانس به منظور طرح شکایت بر علیه سید علی خامنه ای به شوراری امنیت، توسط رضا پهلوی برگزار شد و مورد حمایت بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی قرار گرفت که از جمله کمپین سفارت سبز در حمایت از این طرح پیشرو بوده.

این کمپین را که دیپلماتهای ناراضی از رژیم جمهوری اسلامی تشکیل داده اند و در این مدت با فعالیت خود بر همگان ثابت کرده اند که با هیچ یک از اصول نظام جمهوری اسلامی موافق نیستند و چیزی جز سرنگونی نظام انان را راضی نخواهد نمود.

احمد روزبهانی رییس پلیس امنیت ناجا باز هم برای پوشش زنان ایران تصمیم گرفت



یک مقام پلیس جمهوری اسلامی با اشاره به در پیش بودن فصل زمستان، به موضوع پوشش بانوان ایرانی پرداخت و در این زمینه گفت چکمه‌ای که با مانتوی تنگ «ست» شود ممنوع است. وی همچنین به فروشنده‌های لباس زیر زنانه هشدار داد که حق ندارند لباس‌های زیر زنانه را در ویترین بگذارند
احمد روزبهانی، رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا امروز در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته است که اگر «چکمه با یک استریج و یا مانتوی تنگ ست شود و طبیعتا برای اینکه این پوشش جور شود از شال نازک نیز استفاده کند، این نوع پوشش ممنوع است و پلیس با آن برخورد خواهد داشت.»


 رییس پلیس امنیت اخلاقی ناجا در ادامه‌ی گفتگوی خود به لباس‌های زیر زنانه هم پرداخته و با هشدار به فروشگاه‌های عرضه کننده این لباس‌ها گفته است «اگر لباس عرضه شده در فروشگاه‌ها مغایر با شئونات باشد، پلیس با آن برخورد می‌کند».

۱۳۹۰/۰۹/۲۴

حمایت از طرح شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوی اسلامی


حمایت از طرح شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوی اسلامیarticle picture
 
کنفرانس مطبوعاتی محمد مصطفایی به همراه شاهزاده رضا پهلوی

محمد مصطفایی ،وکیل دادگستری:از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود.

***
از اينکه فرصتي ديگربار به اينجانب داده شد تا به بيان وضعيت بغرنج و دهشتناک حقوق بشر در ايران بپردازم، صميمانه سپاسگزارم.


تاکنون در بسياري از کنفرانس هاي مطبوعاتي در کشورهاي مختلف شرکت کرده ام، در سمينارها و همايش هاي مختلفي در کنار فعالان حقوق مدني و گاها سياسي و وکلاي کشورهاي مختلف, به بررسي وضعيت حقوق بشر پرداخته ام. اما اين کنفرانس مطبوعاتي نسبت به ديگر مصاحبه ها و سخنراني هايم متفاوت است، چرا که امروز در کنار من شخصي نشسته اند که پدربزرگ و پدرشان جزئي از تاريخ کشورم بوده اند شخصي که کاملا چهره سياسي شناخته شده دارد و مخالفان و موافقيني نيز در داخل و خارج از کشور دارند و مخالفين ايشان به اشتباه گمان مي کنند که اين فرد ادامه دهنده راه پدرشان در احياي نظام پادشاهي يا تمرکز قدرت بر روي يک فرد هستند.


براي من که يک وکيل دادگستري مستقل هستم و به هيچ گروه و سازمان سياسي و غير سياسي وابستگي ندارد اين گونه کنفرانس ها تنها فرصتي است تا بتوانم صداي دادخواهي لااقل موکلين خود که تعدادشان کم نبوده است و ظلمي که به مردمان کشورم مي شود و از نزديک شاهدش بوده ام را يادآوري کنم.
اما در اين کنفرانس قصد دارم با توجه به تجربه اي که داشته ام نظر شخصي خود را که جنبه کاملا سياسي دارد را نيز اعلام کنم.



پيش از انکه به اين کنفرانس مطبوعاتي بيايم، تامل بسيار کردم. در رابطه با افکار و عقايد رضا پهلوي تحقيق کردم. نوشته هاي او را خواندم. از نظرات موافقين و مخالفينش نيز کم و بيش آگاه شدم.
عده اي از اين مي ترسند که حضور آقاي پهلوي درصحنه سياس بيانگر احياي نظام پادشاهي است، در اين مورد هر چند ايشان خود در مصاحبه هايشان تأکيد کرده اند که قايل به نظام سکولار دموکرات هستند، بايد گفت لازم است تابوهايي شکسته شود، ايران هم نظام پادشاهي را تجربه کرده است و هم نظام جمهوري اسلامي را. هيچکدام از اين دو کارايي لازم و مفيدي براي إيرانيان نداشته است. به همين دليل نبايد به گذشته ها بازگشت، تنها بايد از گذشتگان براي ساختن فرداي روشن براي ايران درس گرفت.
عقيده دارم در اين برهه حساس از زمان، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي ، اتحاد ، همبستگي و هم گرايي گروههاي مختلف سياسي و غير سياسي است.


در زمان انقلاب اسلامي، من پنج سال بيش نداشتم و پس از آنکه وارد جامعه شدم با نظامي مواجه گرديدم که حاکمان آن را اسلام گرايان افراطي از نوع طالبانيسم تشکيل مي دهند. آنها همواره سعي داشتند دوران قبل از انقلاب را دوراني سرشار از خفقان ، شکنجه و فقر و ظلم و ستم نشان دهند و براي رسيدن به اين منظور به خوبي و هوشمندانه از کتابهاي درسي گرفته تا برنامه هاي صدا و سيما استفاده مي نمودند. و به اين ترتيب حاکمان قبل از انقلاب را ناموجه و نالايق نشان داده و خود و نظام خود را بهترين نظام در جهان معرفي مي کردند.
ماه آينده نيز قرار است با تبليغات گسترده اي که از هم اکنون آغاز شده است سي و سومين سالگرد اشغال ايران توسط آقاي خامنه اي جنشن گرفته شود.

نمي خواهم از نظام پيشين ايران، دفاع کنم چرا آن دوران نيز قابليت دفاع ندارد. در آن دوران نيز بي مهري ها و ظلم هايي نيز بوده است. نقض حقوق بشر در دوران هاي پيش از انقلاب نيز در تمام زمينه ها و موضوعات وجود داشت و در حقيقت درس هاي بسياري از آن دوران آموخته ايم.


حال سي و سه سال از دوران حکومت جمهوري اسلامي مي گذرد. دستاود اين نظام چه بوده است؟ سئوالي که هم نسل هاي من از پدرشانشان که انقلاب کرده بودند مي پرسند؟


پاسخ بسيار روشن است.

دستاورد اين نظام فريب مردمان ايران ، غارت و چپاول ثروت هاي ملي و ميراث فرهنگي ايران بوده است. از همان دوران حکومت نظام جمهوري اسلامي، وابستگان به قدرت با سوءاستفاده از اعتماد مردم شروع به اعدام مخالفين خود به صورت گسترده کردند. تمام گروههاي سياسي و حتي مدني مخالف سياست هاي جمهوري اسلامي ايران را يکي يکي از سر راه خود برداشتند. با سو استفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، شروع به وضع قوانين خشونت آميزو غير انساني و برخلاف حيثيت ذاتي بشريت کردند. سنکسار، اعدام اطفال زير 18 سال و اعدام هاي خودسرانه و برخلاف موازين حقوق بشر، قطع دست و پا، کور کردن از جمله مجازات هاي بود که پس از انقلاب تاسيس شد. زنان و مردان، ديگر از آزادي هاي اجتماعي دوران پيش از انقلاب برخوردار نبودند. حجاب اجباري شد و گاردهاي ويژه و ماموراني مخصوص براي اعمال طرح حجاب به کار گرفته شد.اندک امنيت و اعتمادي که ميان مردم وجود داشت از ميان رفت. درست است که در دوران پيش از انقلاب ساوک مسئول سرکوب مخالفين خود که عمدتا کساني بوده اند که امروز حکومت جمهوري اسلامي را به عهده دارند بود ولي در حال حاضر وزرات اطلاعات و سپاه و نيروهاي مستقر در بيت رهبري دست به جناياتي مي زنند که در مقابل ساواک ( سازمان اطلاعات و امنيت کشور در دوران شاه ) بسيار وحشتناک تر و غير قابل تصور است.بسياري از دانشجويان، معلمان، اقليت هاي قومي، مذهبي ، فعالين سياسي و مدني و دگرانديشان خواهان اصلاحات، تحت شکنجه و ظلم و ستم بي قيد و شرط و خودسرانه مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفتند. اعدام هاي فله اي که در سال تعدادشان به چند هزار نفر مي رسد، سنگسار، قطع دست و پا، شکنجه، بازداشت هاي بي حساب و کتاب و فراقانوني، سرکوب زنان، محدودت هاي اجتماعي براي نوجوانان و جوانان، از بين بردن نظام خانواده، ايجاد خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، ارتکاب جرم به صورت گسترده، اعتياد، نااميدي به آينده، نبود شغل، مسکن، ايجاد فقر فرهنگي و اجتماعي، دروغ گويي، رشوه، کلاهبرداي، تجاوز به زنان، اسيدپاشي، بي توجه بودن به حقوق کودکان و زنان و معلولين و خانوادها افراد بي سرپرست و ديگر نيازمندان اجتماعي، عقب ماندگي فرهنگي، تکنولوژي، اجتماعي و اقتصادي، از بين رفتن اعتماد بين المللي، فرار مغزها، ترک اجباري ميليون ها نفر از ايرانيان و پناهنده شدن آنها و از همه بدتر تقلب در انتخابات، نبود انتخابات سالم، آزاد و منصفانه تحت نظارت سازمان هاي بي المللي، عدم پاسخگويي مسئولين نبود آزادي بيان و انديشه و توهين به شعور و فهم شهروندان ايراني گوشه هايي از دستاورد نظام جمهوري اسلامي به سرپرستي آقاي خامنه اي در سي و سه سال گذشته بوده است.


با وجود اين همه بي عدالتي چه بايد کرد؟


ما اخيرا دو حکومت را تجربه کرده ايم، امروز تجربه اثبات نموده است که مردم ايران ديگر نياز به رهبر و ولي فقيه و قيم ندارند، همانطور که نياز به شاه نداشتند، نياز به نظام ديکتاتور ندارند، همانطور که نظام پادشاهي را از بين بردند و همانطور که کشورهاي عربي در انقلاب هاي موسوم به بهار عرب نشان دادند که نياز به ديکتاتور در عصر کنوني خواست هيچ ملتي نيست. امروز مردم ايران نياز به دولتي دموکراتيک و مردمي دارند که آرامش، امنيت، رفاه و احترام به آزادي هاي فردي و اجتماعي را مقدمه برنامه هاي خود قرار دهد و اين آرمان برآورده نخواهد شد مگر اينکه همه گروهها و اشخاص حقيقي و حقوقي دست به دست هم دهند، و با اتحاد پلي براي رسيدن به دموکراسي ايجاد کنند.


من شخصا تلاش آقاي رضا پهلوي را براي برقراري اتحاد ارج مي نهم، رضا پهلوي در حال حاضر در جايگاهي است که مي داند نه حکومت دوران پادشاهي پدرش مورد رضايت مردمان ايران بوده است و نه حکومت جمهوري اسلامي توانسته است خواسته ملت ايران را فراهم کند. او مي تواند در شکل گيري پل دموکراسي نقش اساسي داشته باشد. امروز مردمان ايران ديگر نمي خواهد که قدرت در دست يک فرد متمرکز باشد، قدرت اذان مردم است و مردم تصميم گيرنده اصلي خواهند بود. اما براي اينکه اين پل مردمسالاري و دموکراسي تشکيل گرددنياز است تا دست ياري و اتحاد به يکديگر دهيم تا جامعه اي سالم و به دور از خشونت و توام با دوستي، برابري و برادري بسازيم.


از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود.


نمي توان انتظاري از دولت هاي ديگر داشت چرا که هر يک منافع خود را ارجح مي دانند، اما براي آگاهي مي گويم، همراه شده با حاکماني که نقض حقوق بشر را در اولويت قرار مي دهند تنها مشارکت با جنايتکار است، منافع حاصل از همراهي با دولت هاي ناقض حقوق بشر، در هزاره سوم توسعه عقب ماندگي اجتماعي و عدم امنيت و اعطاي قدرت به اين حاکمان است. بنابراين لازم است دولت هاي حامي حقوق بشر از کساني که خواهان صلح و دموکراسي و امنيت هستند، حمايت کنند.

در حال حاضر قانوني تحت عنوان، لايحه مجازات اسلامي در مجلس شماره مراحل تصويب نهايي خود را مي گذراند. در صورتي که اين قانون به تصويب رسد، وضعيت حقوق بشر از آني هست به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد. در اين قانون حتي براي نشر اکاذيب و شرکت در راهپيمايي ها و تجمعات مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. بنابراين لازم وضروري است تا هر چه زودتر راه ههاي موثر براي پيش گيري از اعمال که در داخل ايران مسئولين جمهوري اسلامي انجام مي دهند چاره اي انديشيده شود.
از اينکه فرصتي ديگربار به اينجانب داده شد تا به بيان وضعيت بغرنج و دهشتناک حقوق بشر در ايران بپردازم، صميمانه سپاسگزارم.


تاکنون در بسياري از کنفرانس هاي مطبوعاتي در کشورهاي مختلف شرکت کرده ام، در سمينارها و همايش هاي مختلفي در کنار فعالان حقوق مدني و گاها سياسي و وکلاي کشورهاي مختلف, به بررسي وضعيت حقوق بشر پرداخته ام. اما اين کنفرانس مطبوعاتي نسبت به ديگر مصاحبه ها و سخنراني هايم متفاوت است، چرا که امروز در کنار من شخصي نشسته اند که پدربزرگ و پدرشان جزئي از تاريخ کشورم بوده اند شخصي که کاملا چهره سياسي شناخته شده دارد و مخالفان و موافقيني نيز در داخل و خارج از کشور دارند و مخالفين ايشان به اشتباه گمان مي کنند که اين فرد ادامه دهنده راه پدرشان در احياي نظام پادشاهي يا تمرکز قدرت بر روي يک فرد هستند.


براي من که يک وکيل دادگستري مستقل هستم و به هيچ گروه و سازمان سياسي و غير سياسي وابستگي ندارد اين گونه کنفرانس ها تنها فرصتي است تا بتوانم صداي دادخواهي لااقل موکلين خود که تعدادشان کم نبوده است و ظلمي که به مردمان کشورم مي شود و از نزديک شاهدش بوده ام را يادآوري کنم.
اما در اين کنفرانس قصد دارم با توجه به تجربه اي که داشته ام نظر شخصي خود را که جنبه کاملا سياسي دارد را نيز اعلام کنم.


پيش از انکه به اين کنفرانس مطبوعاتي بيايم، تامل بسيار کردم. در رابطه با افکار و عقايد رضا پهلوي تحقيق کردم. نوشته هاي او را خواندم. از نظرات موافقين و مخالفينش نيز کم و بيش آگاه شدم.
عده اي از اين مي ترسند که حضور آقاي پهلوي درصحنه سياس بيانگر احياي نظام پادشاهي است، در اين مورد هر چند ايشان خود در مصاحبه هايشان تأکيد کرده اند که قايل به نظام سکولار دموکرات هستند، بايد گفت لازم است تابوهايي شکسته شود، ايران هم نظام پادشاهي را تجربه کرده است و هم نظام جمهوري اسلامي را. هيچکدام از اين دو کارايي لازم و مفيدي براي إيرانيان نداشته است. به همين دليل نبايد به گذشته ها بازگشت، تنها بايد از گذشتگان براي ساختن فرداي روشن براي ايران درس گرفت.
عقيده دارم در اين برهه حساس از زمان، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي ، اتحاد ، همبستگي و هم گرايي گروههاي مختلف سياسي و غير سياسي است.


در زمان انقلاب اسلامي، من پنج سال بيش نداشتم و پس از آنکه وارد جامعه شدم با نظامي مواجه گرديدم که حاکمان آن را اسلام گرايان افراطي از نوع طالبانيسم تشکيل مي دهند. آنها همواره سعي داشتند دوران قبل از انقلاب را دوراني سرشار از خفقان ، شکنجه و فقر و ظلم و ستم نشان دهند و براي رسيدن به اين منظور به خوبي و هوشمندانه از کتابهاي درسي گرفته تا برنامه هاي صدا و سيما استفاده مي نمودند. و به اين ترتيب حاکمان قبل از انقلاب را ناموجه و نالايق نشان داده و خود و نظام خود را بهترين نظام در جهان معرفي مي کردند.
ماه آينده نيز قرار است با تبليغات گسترده اي که از هم اکنون آغاز شده است سي و سومين سالگرد اشغال ايران توسط آقاي خامنه اي جنشن گرفته شود.
نمي خواهم از نظام پيشين ايران، دفاع کنم چرا آن دوران نيز قابليت دفاع ندارد. در آن دوران نيز بي مهري ها و ظلم هايي نيز بوده است. نقض حقوق بشر در دوران هاي پيش از انقلاب نيز در تمام زمينه ها و موضوعات وجود داشت و در حقيقت درس هاي بسياري از آن دوران آموخته ايم.


حال سي و سه سال از دوران حکومت جمهوري اسلامي مي گذرد. دستاود اين نظام چه بوده است؟ سئوالي که هم نسل هاي من از پدرشانشان که انقلاب کرده بودند مي پرسند؟


پاسخ بسيار روشن است.

دستاورد اين نظام فريب مردمان ايران ، غارت و چپاول ثروت هاي ملي و ميراث فرهنگي ايران بوده است. از همان دوران حکومت نظام جمهوري اسلامي، وابستگان به قدرت با سوءاستفاده از اعتماد مردم شروع به اعدام مخالفين خود به صورت گسترده کردند. تمام گروههاي سياسي و حتي مدني مخالف سياست هاي جمهوري اسلامي ايران را يکي يکي از سر راه خود برداشتند. با سو استفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، شروع به وضع قوانين خشونت آميزو غير انساني و برخلاف حيثيت ذاتي بشريت کردند. سنکسار، اعدام اطفال زير 18 سال و اعدام هاي خودسرانه و برخلاف موازين حقوق بشر، قطع دست و پا، کور کردن از جمله مجازات هاي بود که پس از انقلاب تاسيس شد. زنان و مردان، ديگر از آزادي هاي اجتماعي دوران پيش از انقلاب برخوردار نبودند. حجاب اجباري شد و گاردهاي ويژه و ماموراني مخصوص براي اعمال طرح حجاب به کار گرفته شد.اندک امنيت و اعتمادي که ميان مردم وجود داشت از ميان رفت. درست است که در دوران پيش از انقلاب ساوک مسئول سرکوب مخالفين خود که عمدتا کساني بوده اند که امروز حکومت جمهوري اسلامي را به عهده دارند بود ولي در حال حاضر وزرات اطلاعات و سپاه و نيروهاي مستقر در بيت رهبري دست به جناياتي مي زنند که در مقابل ساواک ( سازمان اطلاعات و امنيت کشور در دوران شاه ) بسيار وحشتناک تر و غير قابل تصور است.بسياري از دانشجويان، معلمان، اقليت هاي قومي، مذهبي ، فعالين سياسي و مدني و دگرانديشان خواهان اصلاحات، تحت شکنجه و ظلم و ستم بي قيد و شرط و خودسرانه مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفتند. اعدام هاي فله اي که در سال تعدادشان به چند هزار نفر مي رسد، سنگسار، قطع دست و پا، شکنجه، بازداشت هاي بي حساب و کتاب و فراقانوني، سرکوب زنان، محدودت هاي اجتماعي براي نوجوانان و جوانان، از بين بردن نظام خانواده، ايجاد خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، ارتکاب جرم به صورت گسترده، اعتياد، نااميدي به آينده، نبود شغل، مسکن، ايجاد فقر فرهنگي و اجتماعي، دروغ گويي، رشوه، کلاهبرداي، تجاوز به زنان، اسيدپاشي، بي توجه بودن به حقوق کودکان و زنان و معلولين و خانوادها افراد بي سرپرست و ديگر نيازمندان اجتماعي، عقب ماندگي فرهنگي، تکنولوژي، اجتماعي و اقتصادي، از بين رفتن اعتماد بين المللي، فرار مغزها، ترک اجباري ميليون ها نفر از ايرانيان و پناهنده شدن آنها و از همه بدتر تقلب در انتخابات، نبود انتخابات سالم، آزاد و منصفانه تحت نظارت سازمان هاي بي المللي، عدم پاسخگويي مسئولين نبود آزادي بيان و انديشه و توهين به شعور و فهم شهروندان ايراني گوشه هايي از دستاورد نظام جمهوري اسلامي به سرپرستي آقاي خامنه اي در سي و سه سال گذشته بوده است.


با وجود اين همه بي عدالتي چه بايد کرد؟


ما اخيرا دو حکومت را تجربه کرده ايم، امروز تجربه اثبات نموده است که مردم ايران ديگر نياز به رهبر و ولي فقيه و قيم ندارند، همانطور که نياز به شاه نداشتند، نياز به نظام ديکتاتور ندارند، همانطور که نظام پادشاهي را از بين بردند و همانطور که کشورهاي عربي در انقلاب هاي موسوم به بهار عرب نشان دادند که نياز به ديکتاتور در عصر کنوني خواست هيچ ملتي نيست. امروز مردم ايران نياز به دولتي دموکراتيک و مردمي دارند که آرامش، امنيت، رفاه و احترام به آزادي هاي فردي و اجتماعي را مقدمه برنامه هاي خود قرار دهد و اين آرمان برآورده نخواهد شد مگر اينکه همه گروهها و اشخاص حقيقي و حقوقي دست به دست هم دهند، و با اتحاد پلي براي رسيدن به دموکراسي ايجاد کنند.


من شخصا تلاش آقاي رضا پهلوي را براي برقراري اتحاد ارج مي نهم، رضا پهلوي در حال حاضر در جايگاهي است که مي داند نه حکومت دوران پادشاهي پدرش مورد رضايت مردمان ايران بوده است و نه حکومت جمهوري اسلامي توانسته است خواسته ملت ايران را فراهم کند. او مي تواند در شکل گيري پل دموکراسي نقش اساسي داشته باشد. امروز مردمان ايران ديگر نمي خواهد که قدرت در دست يک فرد متمرکز باشد، قدرت اذان مردم است و مردم تصميم گيرنده اصلي خواهند بود. اما براي اينکه اين پل مردمسالاري و دموکراسي تشکيل گرددنياز است تا دست ياري و اتحاد به يکديگر دهيم تا جامعه اي سالم و به دور از خشونت و توام با دوستي، برابري و برادري بسازيم.


از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود.

نمي توان انتظاري از دولت هاي ديگر داشت چرا که هر يک منافع خود را ارجح مي دانند، اما براي آگاهي مي گويم، همراه شده با حاکماني که نقض حقوق بشر را در اولويت قرار مي دهند تنها مشارکت با جنايتکار است، منافع حاصل از همراهي با دولت هاي ناقض حقوق بشر، در هزاره سوم توسعه عقب ماندگي اجتماعي و عدم امنيت و اعطاي قدرت به اين حاکمان است. بنابراين لازم است دولت هاي حامي حقوق بشر از کساني که خواهان صلح و دموکراسي و امنيت هستند، حمايت کنند.


در حال حاضر قانوني تحت عنوان، لايحه مجازات اسلامي در مجلس شماره مراحل تصويب نهايي خود را مي گذراند. در صورتي که اين قانون به تصويب رسد، وضعيت حقوق بشر از آني هست به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد. در اين قانون حتي براي نشر اکاذيب و شرکت در راهپيمايي ها و تجمعات مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. بنابراين لازم وضروري است تا هر چه زودتر راه ههاي موثر براي پيش گيري از اعمال که در داخل ايران مسئولين جمهوري اسلامي انجام مي دهند چاره اي انديشيده شود.
از اينکه فرصتي ديگربار به اينجانب داده شد تا به بيان وضعيت بغرنج و دهشتناک حقوق بشر در ايران بپردازم، صميمانه سپاسگزارم.


تاکنون در بسياري از کنفرانس هاي مطبوعاتي در کشورهاي مختلف شرکت کرده ام، در سمينارها و همايش هاي مختلفي در کنار فعالان حقوق مدني و گاها سياسي و وکلاي کشورهاي مختلف, به بررسي وضعيت حقوق بشر پرداخته ام. اما اين کنفرانس مطبوعاتي نسبت به ديگر مصاحبه ها و سخنراني هايم متفاوت است، چرا که امروز در کنار من شخصي نشسته اند که پدربزرگ و پدرشان جزئي از تاريخ کشورم بوده اند شخصي که کاملا چهره سياسي شناخته شده دارد و مخالفان و موافقيني نيز در داخل و خارج از کشور دارند و مخالفين ايشان به اشتباه گمان مي کنند که اين فرد ادامه دهنده راه پدرشان در احياي نظام پادشاهي يا تمرکز قدرت بر روي يک فرد هستند.


براي من که يک وکيل دادگستري مستقل هستم و به هيچ گروه و سازمان سياسي و غير سياسي وابستگي ندارد اين گونه کنفرانس ها تنها فرصتي است تا بتوانم صداي دادخواهي لااقل موکلين خود که تعدادشان کم نبوده است و ظلمي که به مردمان کشورم مي شود و از نزديک شاهدش بوده ام را يادآوري کنم.
اما در اين کنفرانس قصد دارم با توجه به تجربه اي که داشته ام نظر شخصي خود را که جنبه کاملا سياسي دارد را نيز اعلام کنم.


پيش از انکه به اين کنفرانس مطبوعاتي بيايم، تامل بسيار کردم. در رابطه با افکار و عقايد رضا پهلوي تحقيق کردم. نوشته هاي او را خواندم. از نظرات موافقين و مخالفينش نيز کم و بيش آگاه شدم.
عده اي از اين مي ترسند که حضور آقاي پهلوي درصحنه سياس بيانگر احياي نظام پادشاهي است، در اين مورد هر چند ايشان خود در مصاحبه هايشان تأکيد کرده اند که قايل به نظام سکولار دموکرات هستند، بايد گفت لازم است تابوهايي شکسته شود، ايران هم نظام پادشاهي را تجربه کرده است و هم نظام جمهوري اسلامي را. هيچکدام از اين دو کارايي لازم و مفيدي براي إيرانيان نداشته است. به همين دليل نبايد به گذشته ها بازگشت، تنها بايد از گذشتگان براي ساختن فرداي روشن براي ايران درس گرفت.
عقيده دارم در اين برهه حساس از زمان، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي ، اتحاد ، همبستگي و هم گرايي گروههاي مختلف سياسي و غير سياسي است.


در زمان انقلاب اسلامي، من پنج سال بيش نداشتم و پس از آنکه وارد جامعه شدم با نظامي مواجه گرديدم که حاکمان آن را اسلام گرايان افراطي از نوع طالبانيسم تشکيل مي دهند. آنها همواره سعي داشتند دوران قبل از انقلاب را دوراني سرشار از خفقان ، شکنجه و فقر و ظلم و ستم نشان دهند و براي رسيدن به اين منظور به خوبي و هوشمندانه از کتابهاي درسي گرفته تا برنامه هاي صدا و سيما استفاده مي نمودند. و به اين ترتيب حاکمان قبل از انقلاب را ناموجه و نالايق نشان داده و خود و نظام خود را بهترين نظام در جهان معرفي مي کردند.
ماه آينده نيز قرار است با تبليغات گسترده اي که از هم اکنون آغاز شده است سي و سومين سالگرد اشغال ايران توسط آقاي خامنه اي جنشن گرفته شود.
نمي خواهم از نظام پيشين ايران، دفاع کنم چرا آن دوران نيز قابليت دفاع ندارد. در آن دوران نيز بي مهري ها و ظلم هايي نيز بوده است. نقض حقوق بشر در دوران هاي پيش از انقلاب نيز در تمام زمينه ها و موضوعات وجود داشت و در حقيقت درس هاي بسياري از آن دوران آموخته ايم.


حال سي و سه سال از دوران حکومت جمهوري اسلامي مي گذرد. دستاود اين نظام چه بوده است؟ سئوالي که هم نسل هاي من از پدرشانشان که انقلاب کرده بودند مي پرسند؟


پاسخ بسيار روشن است.

دستاورد اين نظام فريب مردمان ايران ، غارت و چپاول ثروت هاي ملي و ميراث فرهنگي ايران بوده است. از همان دوران حکومت نظام جمهوري اسلامي، وابستگان به قدرت با سوءاستفاده از اعتماد مردم شروع به اعدام مخالفين خود به صورت گسترده کردند. تمام گروههاي سياسي و حتي مدني مخالف سياست هاي جمهوري اسلامي ايران را يکي يکي از سر راه خود برداشتند. با سو استفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، شروع به وضع قوانين خشونت آميزو غير انساني و برخلاف حيثيت ذاتي بشريت کردند. سنکسار، اعدام اطفال زير 18 سال و اعدام هاي خودسرانه و برخلاف موازين حقوق بشر، قطع دست و پا، کور کردن از جمله مجازات هاي بود که پس از انقلاب تاسيس شد. زنان و مردان، ديگر از آزادي هاي اجتماعي دوران پيش از انقلاب برخوردار نبودند. حجاب اجباري شد و گاردهاي ويژه و ماموراني مخصوص براي اعمال طرح حجاب به کار گرفته شد.اندک امنيت و اعتمادي که ميان مردم وجود داشت از ميان رفت. درست است که در دوران پيش از انقلاب ساوک مسئول سرکوب مخالفين خود که عمدتا کساني بوده اند که امروز حکومت جمهوري اسلامي را به عهده دارند بود ولي در حال حاضر وزرات اطلاعات و سپاه و نيروهاي مستقر در بيت رهبري دست به جناياتي مي زنند که در مقابل ساواک ( سازمان اطلاعات و امنيت کشور در دوران شاه ) بسيار وحشتناک تر و غير قابل تصور است.بسياري از دانشجويان، معلمان، اقليت هاي قومي، مذهبي ، فعالين سياسي و مدني و دگرانديشان خواهان اصلاحات، تحت شکنجه و ظلم و ستم بي قيد و شرط و خودسرانه مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفتند. اعدام هاي فله اي که در سال تعدادشان به چند هزار نفر مي رسد، سنگسار، قطع دست و پا، شکنجه، بازداشت هاي بي حساب و کتاب و فراقانوني، سرکوب زنان، محدودت هاي اجتماعي براي نوجوانان و جوانان، از بين بردن نظام خانواده، ايجاد خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، ارتکاب جرم به صورت گسترده، اعتياد، نااميدي به آينده، نبود شغل، مسکن، ايجاد فقر فرهنگي و اجتماعي، دروغ گويي، رشوه، کلاهبرداي، تجاوز به زنان، اسيدپاشي، بي توجه بودن به حقوق کودکان و زنان و معلولين و خانوادها افراد بي سرپرست و ديگر نيازمندان اجتماعي، عقب ماندگي فرهنگي، تکنولوژي، اجتماعي و اقتصادي، از بين رفتن اعتماد بين المللي، فرار مغزها، ترک اجباري ميليون ها نفر از ايرانيان و پناهنده شدن آنها و از همه بدتر تقلب در انتخابات، نبود انتخابات سالم، آزاد و منصفانه تحت نظارت سازمان هاي بي المللي، عدم پاسخگويي مسئولين نبود آزادي بيان و انديشه و توهين به شعور و فهم شهروندان ايراني گوشه هايي از دستاورد نظام جمهوري اسلامي به سرپرستي آقاي خامنه اي در سي و سه سال گذشته بوده است.

با وجود اين همه بي عدالتي چه بايد کرد؟


ما اخيرا دو حکومت را تجربه کرده ايم، امروز تجربه اثبات نموده است که مردم ايران ديگر نياز به رهبر و ولي فقيه و قيم ندارند، همانطور که نياز به شاه نداشتند، نياز به نظام ديکتاتور ندارند، همانطور که نظام پادشاهي را از بين بردند و همانطور که کشورهاي عربي در انقلاب هاي موسوم به بهار عرب نشان دادند که نياز به ديکتاتور در عصر کنوني خواست هيچ ملتي نيست. امروز مردم ايران نياز به دولتي دموکراتيک و مردمي دارند که آرامش، امنيت، رفاه و احترام به آزادي هاي فردي و اجتماعي را مقدمه برنامه هاي خود قرار دهد و اين آرمان برآورده نخواهد شد مگر اينکه همه گروهها و اشخاص حقيقي و حقوقي دست به دست هم دهند، و با اتحاد پلي براي رسيدن به دموکراسي ايجاد کنند.


من شخصا تلاش آقاي رضا پهلوي را براي برقراري اتحاد ارج مي نهم، رضا پهلوي در حال حاضر در جايگاهي است که مي داند نه حکومت دوران پادشاهي پدرش مورد رضايت مردمان ايران بوده است و نه حکومت جمهوري اسلامي توانسته است خواسته ملت ايران را فراهم کند. او مي تواند در شکل گيري پل دموکراسي نقش اساسي داشته باشد. امروز مردمان ايران ديگر نمي خواهد که قدرت در دست يک فرد متمرکز باشد، قدرت اذان مردم است و مردم تصميم گيرنده اصلي خواهند بود. اما براي اينکه اين پل مردمسالاري و دموکراسي تشکيل گرددنياز است تا دست ياري و اتحاد به يکديگر دهيم تا جامعه اي سالم و به دور از خشونت و توام با دوستي، برابري و برادري بسازيم.


از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود.


نمي توان انتظاري از دولت هاي ديگر داشت چرا که هر يک منافع خود را ارجح مي دانند، اما براي آگاهي مي گويم، همراه شده با حاکماني که نقض حقوق بشر را در اولويت قرار مي دهند تنها مشارکت با جنايتکار است، منافع حاصل از همراهي با دولت هاي ناقض حقوق بشر، در هزاره سوم توسعه عقب ماندگي اجتماعي و عدم امنيت و اعطاي قدرت به اين حاکمان است. بنابراين لازم است دولت هاي حامي حقوق بشر از کساني که خواهان صلح و دموکراسي و امنيت هستند، حمايت کنند.


در حال حاضر قانوني تحت عنوان، لايحه مجازات اسلامي در مجلس شماره مراحل تصويب نهايي خود را مي گذراند. در صورتي که اين قانون به تصويب رسد، وضعيت حقوق بشر از آني هست به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد. در اين قانون حتي براي نشر اکاذيب و شرکت در راهپيمايي ها و تجمعات مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. بنابراين لازم وضروري است تا هر چه زودتر راه ههاي موثر براي پيش گيري از اعمال که در داخل ايران مسئولين جمهوري اسلامي انجام مي دهند چاره اي انديشيده شود.
محمد مصطفایی

۱۳۹۰/۰۹/۱۶

دیلی تلگراف؛فرمانده يگان ويژه قدس سپاه پاسداران را عامل پشت صحنه حمله به سفارت بريتانيا در تهران


روزنامه انگليسی ديلی تلگراف، فرمانده يگان ويژه قدس سپاه پاسداران را عامل پشت صحنه حمله به سفارت بريتانيا در تهران، معرفی کرده است.
ديلی تلگراف چاپ لندن نوشته است به نظر می رسد جوانانی که هفته گذشته به سفارت بريتانيا در تهران هجوم بردند، از يکی از خطرناکترين شخصيت های جمهوری اسلامی پيروی می کردند. اين روزنامه می نويسد قاسم سليمانی در غرب چهره شناخته شده ای نيست؛ اما بسيجيان هنگام حمله به سفارت بريتانيا عکس او را در دست داشتند. قاسم سليمانی، چهره واپسگرای اسلامی و انقلابی، فرمانده سپاه پانزده هزارنفری قدس از قدرتهای شيطانی حکومت ايران است که به سرعت در صدر فهرست مظنونان اصلی فعاليت های تروريستی در جهان جا گرفت. ظاهراً او قصد داشت با تکرار سناريوی گروگانگيری کارکنان سفارت آمريکا در تهران سال ١۳۵۸، آرمانهای تندروهای سال اول انقلاب اسلامی را زنده کند. اما مأموران پليس ظاهراً به دستور مقامات وفادار به رييس جمهوری وارد عمل شدند؛ چون احمدی نژاد نمی خواهد در شرايط پرتنش کنونی با غرب، بحران ديگری به وجود آيد.
پس از سقوط صدام حسين در عراق، سپاه قدس به فرماندهی قاسم سليمانی شورشيان شيعه را عليه نيروهای آمريکايی و يربتانيايی کرد؛ و اوج فعاليتهای پيروان مقتدا صدر، سی هزار شورشی عراقی حقوق بگير سپاه قدس بودند. با چنين کارنامه ای، سليمانی در سياست داخلی جمهوری اسلامی هم به يکی از تصميم گيرندگان اصلی تبديل شده است.
در همين حال، نيويورک تايمز به نقل از مقامات اطلاعاتی و کارشناسان تکنولوژی موشکی آمريکا و اسراييل نوشته است انفجاری که سه هفته پيش در پايگاه موشکی ملارد رخ داد، پيشرفته ترين برنامه توليد موشک های دوربرد ايران را تقريباً به طور کامل از فعاليت انداخته است. اين روزنامه می نويسد عکس های ماهواره ای از پايگاه موشکی ملارد نشان می دهد اين تأسيسات، که محل آزمايش موشک های پيشرفته با سوخت جامد بود، با خاک يکسان شده است.
ديلی ميل ديگر روزنامه چاپ بريتانيا نيز با اشاره به سقوط يک هواپيمای جاسوسی بدون سرنشين در آسمان ايران می نويسد، ابر جنگ بار ديگر بر فراز خاورميانه سايه می افکند. آمريکا - به تنهايی يا با کمک متحدانش - نخواهد گذاشت ايران بمب اتمی بسازد. به نوشته ديلی ميل شرايط امروز ايران مشابه زمانی است که آمريکا به بهانه نابود کردن سلاحهای کشتار جمعی عراق به آن کشور حمله کرد؛ اما هرگز چنين سلاحهايی در آن کشور پيدا نشد.
منبع خبر؛صدای امریکا

۱۳۹۰/۰۹/۱۳

با هم بپاخیزیم و سد سکوت را بشکنیم؛رضا پهلوی





شانزده آذر دوباره از راه میرسد و دانشجوی ایرانی چهره ی حقیقی خویش را به جهانیان نشان خواهد داد.
امروز، جنبش دانشجویی در صف مقدم جنبش بزرگ و سراسری مردم ایران برای برقراری آزادی و دموکراسی قرار گرفته و در چند سال گذشته، در این مبارزه سرنوشت‌ساز بهای سنگینی پرداخته است. صدها دانشجوی شهید و هزاران دانشجوی زندانی و اخراجی، بیانگر حضور پرشور دانشجویان در مبارزه با حکومت کودتاست. وحشت جمهوری اسلامی از مبارزات دانشجویان را می‌توان به روشنی در دستگیری وسیع دانشجویان مبارز در آستانه 16 آذر دید.
ما ايرانیان در هر کجای اين دنيا که باشيم موظف به بيداری و حضور در صحنه هستيم. جوانان و دانشجويان در داخل ميهن تا آنجا که توانستند حماسه آفريدند و در مقاطع حساس، در صحنه ی مبارزات آزادیخواهانه حاضر بوده اند و فریاد عدالت طلبی آنان در مقابل فساد روزافزون رژیم جمهوری اسلامی، همچنان در کوچه ها و خيابان ها شنیده می شود.
جنبش دانشجویی و نسل پر افتخار امروز ایران ثابت کرده است که ارمان گرا نیست و امال و اهدافی دارد مانند تمام مردم ازادی خواه جهان و در این راستا همه مردم ایران باید در این روز همبستگی خود را با دانشجویان ایرانی اعلام کنند و برای رسیدن به هدف نهایی که همان سرنگونی جمهوری اسلامی  است دست به دست انها داده و پشتبانی خود را از دانشجویان اعلام کنند.
در همین راستا رضا پهلوی  امروز در وبلاگ خود یکبار دیگر جنایات رژیم جمهوری اسلامی را محکوم نمود و یاد اوری نمود که نظام جمهوری اسلامی،  با اتخاذ سیاست های قرون وسطایی از قبیل تفکیک جنسیتی، اسلامی کردن علوم انسانی، ستاره دار کردن دانشجویان آزادیخواه، محروم کردن دانشجویان تنها به جرم داشتن عقیده و مذهب مغایر با ارزش های حکومت اسلامی و غیره، سعی در تخریب جایگاه مقدس دانشگاه نموده است.
رضا پهلوی معتقد است؛ که دانشجویان ایرانی و جنبش انها سهم عمده ایی در آگاهی بخشی به جامعه داشته و همت و توانمندی بالای دانشجویان در كشف و اختراع پديده‌های علمی، دستيابی به فناوريی های مدرن بشری، استقلال‌منشی و آزاد اندیشی، چهره ای سرفراز و افتخارآفرین از ایران و ایرانی به جامعه بین المللی عرضه نموده است.
اینکه در راستای اتحاد و همبستگی گروههای سیاسی یکبار دیگر ازمونی در پیش داریم که در کنار دانشجویانی باشیم که در این چند سال اخیر برای رسیدن به دموکراسی و ایرانی ازاد همه گونه هزینه ای را متقبل شده اند و در بدترین شرایط و خفقان دست از افشاگری و اگاهی در مقابل جنایات رژیم جمهوری اسلامی بر نداشته اند.باید اینبار در کنار دانشجویان باشیم و انها را در این راه تنها نگذاریم.
رضا پهلوی برای ازادی ایران از همه اقشار مردم درخواست نموده ؛
 با هم به پا خیزیم و در کنار هم سد سکوت را بشکنیم. یقین دارم که مبارزات آزادیخواهانه مردم کشورمان در راه دستیابی به حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و نظامی مبتنی بر جدایی دین از حکومت، به ثمر خواهد نشست.
امید است با طلاع رسانی از طریق دنیای حقیقی و مجازی به هموطنانمان این روزها را غنیمت بشماریم و همه با هم رژیم استبداد گر جمهوری اسلامی را سرنگون و نابود سازیم و به همه ارمانهای ازادی خواهانه دانشجویان کشورمان جامعه عمل بپوشانیم

۱۳۹۰/۰۸/۲۷

رضا پهلوی؛جنبش مردم(جنبش سبز)زنده است

رضا پهلوی در گفتگویی اختصاصی با رادیو اروپا یک در پاریس ،پیام خود را به جهانیان با عنوان « کشور من را بمباران نکنید» اعلام نمود و یاد اوری کرد  که راه حل مبارزه با رژیمی جمهوری اسلامی بی شک جنگ نیست بلکه با افزایش فشار و قطع روابط دیپلماتیک با سران و اقوام رژیم جمهوری اسلامی راه حل بسیار مناسبی برای به انزوا کشیدن ان است.
ال کابَش روزنامه نگار معروف فرانسوی در این گفتگو سعی کرد بیشتر سئوالات خود را بر محور شروع جنگ و از بین بردن نیروگاههای اتمی جمهوری اسلامی ایران از طریق حمله نظامی معطوف کند.
رضا پهلوی نیز در جواب  به طور قطع با حمله نظامی به ایران مخالفت کرده  و اینکه یاد اور شده که راه حل مناسب قطعا جنگ نیست بلکه تحریم دیپلماتیک ، که از دادن ویزا به سران  رژیم و خانواده های انان خودداری شود،نکته جالب اینکه خود دیپلمات‌های رژیم هستند که به ما این ایده‌ها را میدهند .
رضا پهلوی معتقد است که حمله نظامی ،خامنه ای و احمدی نژاد را ضعیف نخواهد کرد بلکه کارت سفیدی در اختیار انها قرار خواهیم داد برای واکنشهای بسیار خطرناکتر از اعمالی که تا کنون انجام دادند.
همچنین احضار خوشحالی نمود از اینکه بالاخره سازمان ملل به این نتیجه رسیده که در برابر نقض حقوق بشر در ایران واکنش نشان دهد و اینکه مسئله اصلی ایرانیان حقوق بشر و وجود ازادی و دموکراسی است نه بمب اتم،زیرا اگر مشکل حقوق بشر در ایران رعایت شود همه موارد دیگر حل خواهد شد.
رضا پهلوی معتقد است که بعد از انتخابات سال 1388 و قیام مردم ایران(جنبش سبز)توسط رژیم سرکوب شده اما به هیچ وجه فنا و یا سرنگون نشده.،جوانان برای پیوند خوردن به هم و ادامه قیام دنبال راههای دیگری هستند،اینجا باید به کمک انها شتافت و راه حلی مناسب پیدا کنیم که به هدفشان که همان دموکراسی و ازادی برسند.
ایشان معتقد هستند که نباید وقت خود را بر سر میز مذاکره با احمدی نژاد و نظام جمهوری اسلامی تلف کنید انها برای بقایشان دلایل  خود را دارند که در عصر جدید و دنیای امروزی مورد قبول مردم نیست.
اینکه رژیم جمهوری اسلامی از سوریه و حتی حزب الله لبنان تا به امروز روابط خود را به خوبی حفظ کرده،هیچ شکی نیست و این برای رژیم مثبت بوده و منفی برای ایرانیان.
انتقاد رضا پهلوی از دولتهای خارجی که تا کنون نخواستند با اپوزیسیون و نیروهای مخالف رژیم مذاکره کنند 32 سال است که این کار را انجام نداده اند و فقط با سردمداران رژیم پای میز مذاکره نشسته اند.باید با گروههای مخالف رژیم دیالوگ داشته باشند چرا که با اینکار به یک جواب قانع کننده و امیدواری ایجاد میشود.
ایشان یاداور شدند که در رابطه با حقوق بشر و پایه گذاری تشکیلاتی برای رسیدن به ازادی و یک قدرت دموکراتیک باید راهی پیدا کرد که بتوان از این طریق با جامعه بین المللی دیالوگ برقرار کرد و پیشونیسی را برای ارسال به شورای امنیت اماده کردند . چیزیست که در حال حاضر روی آن کار می‌کنیم  فراخوان و اجماعی به مانند کنگره ملی نه چندان متفاوت با لیبی و سوریه وجود دارد و مطئنا منشوری وجود خواهد داشت که باید  در راستای ایجاد اتحاد و همبستگی و برقراری ارتباط با گروههای سیاسی و مدنی تلاش کنیم.
ایشان معتقد هستند که با وجو شکافهای عمیق در رژیم که به هیچ وجه بسته نخواهد شد،زمان ان است که واکنش نشان دهیم که این مهم نه برای ایرانیان بلکه شانس خوبی برای جامعه بین المللی است که نگرانی انها از وجود یک ایران اتمی است.


۱۳۹۰/۰۸/۲۵

«بگذارید اول به آزادی برسیم» • گفت‌وگو با رضا پهلوی



رضا پهلوی به عنوان یکی از رهبران اپوزیسیون در گفت‌وگویی اختصاصی با دویچه‌وله به بررسی رویدادهای سیاسی در ایران پرداخت. تحولات در خاورمیانه و آرایش نیروهای سیاسی از جمله
موضوعات این گفت‌وگو بودند.

رویدادهای سیاسی در ایران، از دو سال و اندی پیش به این سو، مردم و فعالان سیاسی را بیش از گذشته، درگیر با آینده کشور کرده است. انتخابات مجلس، ماجرای مناقشات هسته‌ای، بحران کشورهای خاورمیانه و عربی، اعدام ها و سرکوب‌ها... همه و همه انگیزه آن شد که با رضا پهلوی به عنوان یکی از رهبران مخالفان در برونمرز به گفت‌وگو بنشینیم.

قرار مصاحبه را از دو ماه پیش گذاشته بودیم. رویدادهای اخیر و اتهام آمریکا به ایران برای یک سوء قصد تروریستی در خاک آن کشور، سبب شد که نخستین پرسش را در همین زمینه مطرح کنیم.

آقای شاهزاده رضا پهلوی، اگر اجازه بدهید، از آخرین خبر شروع کنیم. ایالات متحده آمریکا جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده است که قصد عملیات تروریستی در خاک آن کشور را داشته است، ترور سفیر عربستان و برنامه‌ای برای حمله به سفارت‌خانه‌های عربستان و اسرائیل. این اتهام به‌هرحال اتهام بزرگی است. ارزیابی شما چیست؟

برای هیچ کدام از ما ایرانیان، که سالهاست می‌دانیم ماهیت و ذات رژیم چیست، جای تعجب نیست از این که کار به این جور جاها برسد. مهم این است که جهانیان بالاخره بفهمند که به خاطر این ذهنیت و به خاطر این ذات نمی‌توان به این نظام اعتمادی داشت، نه به حرفهایشان و نه به کارهایی که ادعایش را می‌کنند. در واقع به این نتیجه برسند که تا زمانی که چنین نظامی در صحنه است، ما متوجه انواع و اقسام گرفتاری‌ها خواهیم بود. حال چه در ارتباط با کشورهای غربی و چه در ارتباط با کشورهای منطقه.


به‌هرحال معضل ما ایرانیان در هر صورت به جایی می‌رسد که جهانیان متوجه این مسئله شوند که نه تنها می‌تواند چنین تهدیدی را این نظام برای دنیا  داشته باشد، بلکه از همه چیز مهم‌تر چه بلایی بر سر مردم خود ایران آورده. آیا وقت این نرسیده که جهان فراتر از آنچه تا به‌حال پیش برده است، قدمهای بیشتری بردارد؟ از یکسو برای تحت فشار گذاشتن بیشتر نظام به دلیل این نوع اقداماتش. و از سوی دیگر و مهم‌تر از آن، در جایی که می‌بینیم بسیاری از ملت‌های منطقه امروز برای آزادی کامل به‌پاخاسته‌اند، که مسلماً مردم ایران در صدر این جنبش قرار داشته‌اند، امروز در این جهت قدمهایی بردارند که مسئله فقط از دید منافع امنیتی و استراتژیکی جهانیان نباشد، بلکه بتواند به نفع مردم و ملت ما باشد که از روز اول از اولین اسرای این نظام بود‌ند. و این که در آن مسیر هم بشود اقدامات بیشتری را از دنیا طلب کرد و انتظار داشت.

تنها راه چاره، گذر از این نظام است

آقای رضا پهلوی در ارتباط با همین صحبت شما و اشاره‌ای که به منطقه کردید و مشکلاتی که برخی از کشورهای منطقه و کشورهای عرب‌زبان و همین طور اسراییل با جمهوری اسلامی داشته‌اند، برخی از کارشناسان پس از انتشار این خبر مدعی شدند که این اتهام تأثیر گسترده‌ای بر اوضاع خاورمیانه و سیاست آمریکا و همچنین سیاست خارجی خیلی از کشورهای عربی منطقه خواهد داشت. البته نگرانی اسراییل پیرامون فعالیت‌های هسته‌ای ایران و حمایتی که ایران از «حماس» و گروههای تندرو فلسطینی می‌کند را نیز نمی‌بایست از یاد ببریم. حالا پرسش این است. شما می‌گویید جهان آزاد باید گامهای بیشتری بردارد. آیا این گامهای بیشتر باعث افزایش تنش نمی‌شود؟ آیا سیاست درست در شرایط کنونی دامن زدن به تنش در مناسبات با جمهوری اسلامی است، یا کاستن از گستره این تنش؟

اجازه دهید من توضیحی در راستای کارهایی که به ایران و کاری که ما به‌عنوان ایرانیان آزادی‌خواه داریم، مطرح کنم تا شاید تا حدودی دقیق‌تر بتوان روند کار را پیش‌بینی یا فرض کرد. آنچه مسلم است این است که تاکنون جهانیان با یک واقعیت موجودی سروکار داشته‌اند به نام جمهوری اسلامی، حالا گذشته از آنچه مردم ایران با آن درگیر بوده‌اند. حال تا زمانی که به شکل ملموسی گزینه‌ای که بیانگر راهکاری باشد و خارج از نظام جمهوری اسلامی به عنوان بدیل نظام معرفش باشد، در صحنه ظهور پیدا نکند، نه کار نیروهای آزادی‌خواه از این پس بهتر پیش خواهد رفت تا به نتیجه نهایی برسند، نه جهانیان خواهند دانست که حالا اگر نظام نه، پس با چه کسی باید سروکار داشته باشند.


ما امروز به مرحله‌ای رسیده‌ایم که می دانیم از طریق اصلاح چنین نظامی هرگز به جایی نخواهیم رسید. تا زمانی که این نظام سر کار است، به‌هیچ وجه من‌الوجوهی ملت ایران به آزادی‌ها، به رفاه اجتماعی، به بهبود اوضاع اقتصادی یا به هیچ خواست دیگر‌ش نخواهد رسید. بنابراین تنها راه چاره گذر از این نظام است.
اما برنامه‌ی سیاسی ما. همه تشکل‌های سیاسی که خواسته‌هایشان هماهنگ با خواست اکثریت مردم آزادی‌خواه ایران است، اعم از نیروهای دموکراتیک سکولار، تا دیگر تشکل‌ها، باید از این پس جمعی را تشکیل دهند، که معرف خواسته‌های مردم ایران باشد. حالا می توانیم نامش را مثلا کنگره ملی بگذاریم، یا مجمع یا هر نام دیگری.

خوشبختانه امروز من با ارتباطات به روزی که با هم‌میهنان‌مان در داخل و خارج از کشور دارم، می‌دانم که می‌توانیم بساط یک همکاری سیاسی وسیع و یک پارچه را بین گسترده‌ترین نیروهای سیاسی آزادی خواه مملکت به وجود بیاوریم.این نیروهای سیاسی ممکن است از نظر سلیقه‌ای و حتی ایدئولوژیکی با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی مهم این است که در اساس با هم هم نظرباشند. با چنین نیروئی ما می‌توانیم بر اساس یک سری برنامه‌ها و طرح‌ها وارد عمل شویم.

از طرف دیگر با جهانیان وارد یک تعامل شویم. به این مفهوم که زمانی که نظام جمهوری اسلامی به‌هیچ‌وجه پاسخگوی هیچ کدام از انتظارات، چه مردم ایران و چه جهانیان نیست، دنیا رسماً بتواند با نیروهای معرف این آلترناتیو، وارد یک دیالوگ مستقیم شود. منتهی در حال حاضر ما باید تمرکزمان را بگذاریم بر این که در نتیجه‌ی تمامی این تلاش‌ها به جائی برسیم که نیروهای مبارز بتوانند، پس از تقسیم صحیح کار، اهرم اجرائی آن را به دست گیرند و استراتژی و ادامه‌ی مبارزه را با هم میهنان‌شان هماهنگ کنند. 

از سوی دیگر، در بدنه همین نظام هستند کسانی که به این نظام هیچ اعتقادی ندارند، و به دلایل مختلف می‌خواهند از این بدنه خارج شوند. مساله‌ای که من آن را بسیار مهم تلقی می‌کنم. خود این افراد از خدا می‌خواهند که برگردند به جرگه‌ی مردم و در ماورای نظام برای خودشان جایی در آینده داشته باشند که حتماً هم باید داشته باشند. حالا چه پاسدار باشند، چه در کادرهای مدیریت همین حکومت، یا در بخش‌های دیگرش. به‌هرحال این‌ها از مردم ایران جدا نیستند. بنابراین جایی هم باید برای‌این‌ها باشد که بتوانند به آن ربط پیدا کنند. این امروز ارجحیت کار ما است.

آرایش جدید صحنه

شما صحبت از گروههای مختلف کردید. این گروههایی که نام بردید چه کسانی هستند؟ آیا بخش اصلاح‌طلب حاکمیت جهموری اسلامی، مجاهدین خلق و گروههای دیگر اپوزیسیون را در نظر می‌گیرید؟ در عین حال اکثریت خاموشی هم وجود دارد که تا به ‌حال هیچ موضع مشخصی را از سوی خودشان اعلام نکرده‌اند. چه گونه شما می‌خواهید این‌ها را با همدیگر پیوند دهید و چه گونه ازاین گروههای اپوزیسیون داخل کشور از خارج حمایت خواهید کرد؟

بسیاری از نیروهایی که سازگار هستند با این ایده و با این طرح و برنامه،  خودشان را همراه خواهند کرد. مبنای کارما یک هدف است. اساس این هدف هم خواست یک نظام دموکراتیک سکولار، به‌عنوان یک بدیل سیاسی برای نظام حکومتی فعلی است. این بدیل سیاسی هم به موقع نمایان خواهد شد. البته عده‌ای هستند که تمامیت‌خواهند، خودمحور هستند، اصل قضیه را درک نکرده‌اند، خواسته‌ی واقعی نسل امروز را شاید احساس نمی‌کنند. ولی بعضی‌ها احساس کرده‌اند.

ایران با هیچ جای دیگر قابل مقایسه نیست

آقای رضا پهلوی شما از منطقه‌ی بحران‌زده‌ی خاورمیانه صحبت کردید و به تحولات سیاسی در برخی از این کشورهای عربی اشاره کردید. آیا می‌شود سرنوشت مبارک را با سرنوشت محمدرضاشاه مقایسه کرد یا اصولاً شما چه پیامی در تغییر و تحولاتی که هم‌اکنون در کشورهای عربی در جریان است می‌بینید و چه تشابه و تفاوتی بین سرنوشت آقای مبارک و محمدرضاشاه ۳۲ سال پیش قائلید؟ آیا خطر اسلام‌گرایی کشورهای عربی را نیز تهدید می‌کند؟

شما صحبت از یک زمان متفاوت با شرایط متفاوتی را می‌کنید. شرایط ایران ۳۰ سال پیش، در زمانی که جنگ سرد همچنان وجود داشت، و شرایط عینی آن زمان و تفکرات آن زمان بخش متفکر ایران یا نیروهای سیاسی آن زمان، با شرایط امروز و ذهنیت امروز و شرایط عینی امروز کشور و جهان، دو دنیای متفاوت است.

بنابراین من نمی‌توانم شباهتی یا پاراللی را بین آنچه ۳۰ سال پیش در ایران بود با شرایط امروزی  مشاهده کنم. این قیاس درستی نخواهد بود. اما اصل قضیه چیست؟ در آن‌زمان جنگ سرد حاکم بود و جهان چهره‌ای دوقطبی داشت. برخی حکومت‌ها در آن زمان از دید جهان غرب می‌بایست در مقابله با امپرتوری شوروی سر کار می‌بودند. بسیاری از این حکومت‌ها ذات دموکراتیک هم نداشتند.

اما پس از فروپاشی شوروی غرب می‌بایست حکومت‌های غیردموکراتیک را تحت فشار قرار می‌داد. یا بایستی آن‌ها هم تغییر ماهوی در رفتار با شهروندان خودشان می‌دادند. در آنصورت امروز کار به جائی نمی‌رسید که سی سال پس از آن تاریخ، در بحرانی که مثلا در مصر پیش آمده، بگویند فردی مثل مبارک را پایین کشیدیم، حالا خلائی را که به وجود آمده چگونه جبران کنیم. اگر قرار است اخوان المسلمین جایش را پرکند، سرمایه گذاری برای دموکراتیزه کردن چنین کشوری خطرناک خواهد بود. 


خب باید از روز اول فکر می‌کردید که تقویت جامعه‌مدنی و نهادهای دموکراتیک در آن کشورها، در آینده شانس بیشتری برای همکاری باقی خواهد گذاشت. خیلی از این جریانات، حال چه یمنی باشید چه بحرینی چه مصری چه لیبیائی و چه سوری، زودتر و راحت‌تر می‌توانستند به نتیجه برسند. به همین دلیل است که سالها من به جهان آزاد و به‌خصوص جهان غرب بارها این را تأکید کردم که شما در این ۳۲ سال موجودیت جمهوری اسلامی تنها دیالوگی که داشتید، با رژیم جمهوری اسلامی و سرکردگانش بود و کوچکترین تلاشی در ایجاد دیالوگ با نیروهای واقعاً آزادی‌خواه و دموکرات نداشته‌اید.

اگر قرار است در ایران چنین اتفاقاتی بیافتد، شما اگر آن بخش را تقویت نکنید، قطعاً خیلی مشکل‌تر خواهد بود برای مردم آزاده‌ی ایران و جامعه‌مدنی ایران که واقعاً بتوانند نهادهای دموکراتیک را در مملکت تقویت کنند، تا خدای ناکرده در کشور ما نیز یک وضعیت خلاء پیش نیآید. البته این را نمی‌گویم چون ایرانی هستم و طبیعتاً ما از خودمان تعریف می‌کنیم، ولی حقیقت این است که ایران را با هیچ کدام از این کشورها نمی‌توان مقایسه کرد. ایران یک تاریخ بسیار پرمحتوایی دارد از نظر تجربیات سیاسی ملت خودش. جامعه‌‌ی بسیار پویایی دارد، بخش مدنی بسیار آن هم بسیار قوی‌تر است.

اما رویدادهای سیاسی در ایران در چند دهه اخیر نتوانست ما را به نتیجه‌ی نهایی این ترقی‌ها و ترقی‌خواهی‌ها، یعنی مفهوم آزادی و دموکراسی، برساند. اما بسیاری از این کشورها ئی را که برخی‌شان حتی موجودیت خارجی یک سده‌ی پیش در جهان نداشتند، نمی‌توان با کشور ایران مقایسه کرد، که چندین قرن سابقه‌ی تمدنی دارد.

بختیارهای تازه را در نسل جدید بجوئید!

شما از خودتان و از ایران صحبت کردید. من بناچار باید کمی به عقب برگردم. این صحبت‌هایی که امروز شما در مورد حکومت سکولار می‌کنید، این همان حرفی است که دکتر شاپور بختیار از همان نخستین روزی که سرکار آمد روی آن تأکید داشت. چرا شما بعد از آمدن به پاریس نتوانستید با او که در واقع حرف امروز شما را دائماً تکرار می‌کرد، به توافق برسید؟ امروز شما صحبت از اتحاد و پیوند و وحدت میان همه نیروها می‌کنید. در حالی که من فکر می‌کنم ملت ایران انتظاری از شما دارد، این که پاسخ دهید چرا آن زمان با فردی که همین حرفها را می‌زد نتوانستید توافق کنید؟

اتفاقاً من با دکتر بختیار توافق داشتم. شما برگردید به ذهنیت خودمان و به آن از نظر فرهنگ سیاسی عقب‌مانده‌ی خودمان نگاه کنید. وگرنه امیدوار بودم که امروز بختیار زنده بود. چون به بختیارها امروز بیش از هر زمانی احتیاج داریم. اما بختیارهای دیروزی که شما جست‌وجو می‌کنید، من امروز در نسل امروزی ایران سراغ دارم، حتی صد برابر بهتر. و از شما دعوت می‌کنم بروید و نسل امروزی ایران را دریابید. نسلی که نه تنها فهمیده مفهوم آزادی چیست، بلکه نسلی است که حاضر به پرداخت بهای رسیدن به آزادی است. نسلی که مفهوم پلورالیسم را جذب کرده است. نسلی که چشم بسته حرف هیچ کسی را قبول نمی‌کند. تحقیق می‌کند، بررسی می‌کند، نقد می‌کند. از خود و دیگری. نسلی که احترام به عقیده‌ی مخالف خودش را قبول دارد و از آن دفاع می‌کند.

درخواست اصلی درخواست آزادی است. درخواست اصلی درخواست حاکمیت است. اما روش کار در مورد کشور ما باید براساس داده‌ها و واقعیات خود ایران باشد. ما که نمی‌توانیم خودمان را با لیبی یا تونس مقایسه کنیم. بنابراین در دیالوگی که هم‌اکنون بین این نیروها و نمایندگان‌شان هست، اتخاذ راهکارهایی است که پاسخگوی خواسته‌های اصلی باشد. براساس متدهایی که در درون کارساز باشد و همین طور ساختارهایی که باید در خارج از ایران برای ادامه‌ی این پیکار، برای هماهنگی، برای رهنمودهای لازم، برای تقسیم کار و برای تعامل و ارتباط و دیالوگ با نهادهای بین‌المللی، حالا چه دولتی چه بخش خصوصی، برای حمایت از این پیکار، و دستیابی به آزادی باید به‌وجود آورد.

شما برای چنین کاری خط قرمزتان تا کجاست؟ خط قرمزی که قبلاً احتمالاً راجع به آن صحبت کرده‌اید. تا کجا پیش می‌روید؟

اولاً خط قرمز مقاله‌ای است که در بلاگ جدید خودم مطرح کرده‌ام. این که مسئله‌ی ما اختلاف نظر به اصطلاح بین یک جمهوری‌خواه و یک مشروطه‌خواه نیست. مسئله‌ی ما خط قرمز بین آزادی‌خواهان است و تمامیت‌خواهان. این یک. خط قرمز دیگر من این است که من به‌هیچ قیمتی حاضر نیستم در هیچ برنامه‌ای که در آن خشونت به‌کار برده شود شرکت کنم. من اعتقاد دارم که تنها از راه نافرمانی مدنی و به دور از خشونت است که می‌توانیم با کمترین هزینه برای جامعه‌مان به یک نتیجه‌ی دموکراتیک  برسیم. البته بخش مهمی از این خواسته این است که ما باید معتقد باشیم به اصل عفو عمومی و آشتی ملی.

باید معتقد باشیم به لغو حکم اعدام برای همیشه در کشورمان. باید قبول کنیم نیروهایی که دستورگیرنده بودند برای سرکوب، نباید در آینده‌ی ایران مورد مواخذه قرار گیرند و باید شامل این عفو شوند. بیآییم کمیته‌ای را تشکیل دهیم، همان طور که در آفریقای جنوبی ماندلا به‌وجود آورد، برای شناسایی حقیقت، اما بخشش و فراتر رفتن . لااقل اگر به خاطر منافع ملی کشور، بسیاری از خانواده‌هایی که شهید داده‌اند، کشته‌داده‌اند، اعدامی داشته‌اند، قبول کنند که اگر در این میان جبران خسارت‌شان نشده، اما لااقل حقیقت بیان شده باشد. نوعی مرهم تا نهایتاً این فصل سیاه تاریخ کشورمان را ببندد. در هر دوره‌ای که به این کشور و یا شهروندان آن ظلم شده باشد، راه بازگشت را باید به سوی صمیمیت، رفاه، آسایش، و امنیت گشود تا از این فصل عبور کنیم. تا به جای ذهنیتی که فقط خواسته است گریه را به چشم مردم آورد، آینده‌ای داشته باشیم که مردم بتوانند مجدداً خنده بر لب‌های‌شان داشته باشند.

بهترین گزینه: نافرمانی مدنی

آقای رضا پهلوی شما از نافرمانی مدنی به‌عنوان یک شیوه‌ی مؤثر در مقابله با حکومت جمهوری اسلامی صحبت کردید. حال آن‌که برخی از نیروها، نافرمانی مدنی را در مقابله با توان سرکوب‌گری حکومت ناموثر می‌دانند و از راهکارهای نظامی سخن می‌گویند. در صورتی که یک چنین سناریویی متحقق شود و نیروهای خارجی به ایران حمله کنند، شما چه سیاستی را دنبال می‌کنید؟

من مخالف هر نوع مداخله‌ی خارجی در سناریوی آینده‌ی ایران هستم. به چند دلیل. اولاً کارساز نخواهد بود. دوماً هزینه‌اش بسیار برای مملکت ما بالا خواهد بود. سوماً فاقد هر نوع مشروعیت درانظارعمومی کشور خودمان خواهد بود و باز ریش سرنوشت خودمان را، گرچه شاید آزاد شویم، گرو همان نیروهای در واقع نجات‌بخش خواهد بود، برای همیشه. آیا ما می‌خواهیم واقعاً سرنوشت کشورمان را مجدداً نیروهای خارجی تعیین کنند؟

همان طور که گفتم، من پوزیسیونم مشخص است و این یک پیشنهادی است که به هم‌میهنانم می‌دهم، در مقابل گزینه‌های دیگر. اما تعهد من صرفاً در این رابطه است و تا آنجا که به من مربوط می‌شود تعهد من، قرارداد من با هم‌میهنانم در این راستا است. حالا انتخاب با خودشان است. البته صد گزینه‌ی دیگر هم هست. بروید دنبال کودتا، بروید دنبال جنگ چریکی، بروید دنبال حمله نظامی. بله، این آلترناتیوها هم محتمل است. ولی من دنبالش نیستم، به‌هیچ عنوان مدافعش نیستم و آنچه گفتم و پوزیسیون من است، به نظر من کاملاً شفاف و روشن بیان‌شده است.

حقوق برابر برای همه اقوام

شما از جنبش فراگیر اعتراضی صحبت کردید. شکل گرفتن یک جنبش فراگیر در ایران زمانی ممکن است که اقلیت‌های قومی، زبانی و دینی نیز در این جنبش مشارکت داشته باشند. به نظر شما، چه راهکاری می‌تواند در جلب و همگرایی این اقلیت‌ها با جنبش اعتراضی موثر واقع شود؟

اگر برنامه‌ی پیشنهادی آزادی‌خواهان امروز ایران این باشد، که برسیم به تضمین برابری کامل هر شهروند ایرانی در مقابل قانون، که هیچ نوع تبعیضی علیه هیچ شهروندی دارای هر قومیت، مذهب یا اندیشه‌ی سیاسی، اعمال نشود، تضمین‌اش در مبتنی کردن قانون اساسی آینده‌ی کشور است بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر.

و در این بحث که میزان تمرکز یا عدم تمرکز حکومت برای دموکراتیک‌تر شدن مسائل و تا حدودی خودگردانی‌های محلی را هم مورد نظر قرار دهیم مجلس مؤسسان آینده‌ی کشور روی این مسائل باید نظرپردازی کند. تا نهایتاً هم‌میهنان‌مان بتوانند یک تصمیم بسیار مشخصی را بر مبنای پیشنهادات بحث شده اتخاذ کنند. در این راستا است که ما می‌توانیم به حداکثر ممکن خواسته‌های گروه‌بندی‌ها یا تشکل‌ها چه اجتماعی چه سیاسی کشورمان، در قالب یک نظام دموکراتیک پارلمانی برسیم.

من فکر می‌کنم مهم‌ترین مسئله‌ای که در همه جهان هم به اثبات رسیده این است که دموکراسی بدون جدایی مشخص دین از دولت امکان پذیر نخواهد بود. این به مفهوم ستیز با مذهب و خواسته‌های مذهبی نیست. حکومت مذهبی اساساً ثابت شده، دلیل واضح آن را هم در ایران امروز می‌بینیم، نمی‌تواند پاسخگوی یک آینده‌ی دموکراتیک و عدالت اجتماعی و برابری حقوقی باشد بین انسانها. این کاملاً مشخص شده است.

آقای رضا پهلوی، آیا شما حاضرید در صورت شرایط موجود و لازم خودتان را کاندید ریاست جمهوری در ایران کنید؟

اصلاً مسئله‌ی ما در حال حاضر تشکیل حکومت نیست که بخواهیم در شکلش بحث کنیم. شما دارید سئوالی را طرح می‌کنید که کمک به اتحاد اپوزیسیون نمی‌کند. تنها رسالتی که من امروز برای خودم می‌شناسم، و وظیفه‌ی میهنی و سیاسی من است به‌عنوان شخصیتی که مردم ایران از نظر بُرد و توانمندی  یک سرمایه‌ی سیاسی دارد در جهتی خرج می‌کند یک چیز بیشتر نیست، و آن رسیدن به آن روزی است که مردم ایران بتوانند در آزادی کامل بروند به صندوق‌های رأی و در تصمیم‌گیری نسبت به آینده‌ی خودشان، از محتوای نظام بگیرید تا شکل نهایی‌اش، نظر دهند.

آن روز خط پایانی وظیفه‌ی امروزی من است. فردا مردم ایران باید تصمیم گیرند که مثلاً فرض کنید آیا می‌خواهیم شخص رضا پهلوی کاره‌ای باشد یا نباشد و یا در چه قالبی. اصلاً دغدغه‌ی من آن نیست. مسئله‌ی امروزی ما نجات کشور است. مسئله‌ی امروزی ما رسیدن به دموکراسی است. مسئله‌ی ما کشوری است که در آن هر روز نقض حقوق بشر می‌شود و اصلاً دموکراسی موجود نیست.

تا زمانی که ما نتوانیم در کشورمان فضای باز سیاسی ایجاد کنیم، چه طور می‌خواهیم افکارعمومی را بسنجیم. مهم‌ترین قدمی که می‌توانیم برداریم، هرچه زودتر رسیدن به این فضا است. این مسائل دیگر مربوط به این که چه کسی طرفدار کدام شکل نظام هست، نیست. والله نیست. بیآیید اول به آن آزادی برسیم، بعد بپردازیم به مراحل بعدی. ما هنوز خانه را نساخته، می خواهیم دعوا سر رنگ موکت و کاغذ دیواری کنیم، اصل قضیه را نفهمیدیم.

کاملاً درست است. ما سئوالاتی را مطرح می‌کنیم که مردم در واقع دل‌شان می‌خواهد پاسخ‌هایش را از زبان شما بشنوند.

البته. گفته‌ی من را شخصی نگیرید.


ممنون از وقتی که به ما دادید.


با آرزوی پیروزی برای تمام آزادی‌خواهان ایران.


گفت‌وگوکنندگان: دکتر جمشید فاروقی، رئیس بخش فارسی صدای آلمان و الهه خوشنام

تحریریه: مصطفی ملکان