حمایت از طرح شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوی اسلامی | |
کنفرانس مطبوعاتی محمد مصطفایی به همراه شاهزاده رضا پهلوی محمد مصطفایی ،وکیل دادگستری:از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود. *** از اينکه فرصتي ديگربار به اينجانب داده شد تا به بيان وضعيت بغرنج و دهشتناک حقوق بشر در ايران بپردازم، صميمانه سپاسگزارم. تاکنون در بسياري از کنفرانس هاي مطبوعاتي در کشورهاي مختلف شرکت کرده ام، در سمينارها و همايش هاي مختلفي در کنار فعالان حقوق مدني و گاها سياسي و وکلاي کشورهاي مختلف, به بررسي وضعيت حقوق بشر پرداخته ام. اما اين کنفرانس مطبوعاتي نسبت به ديگر مصاحبه ها و سخنراني هايم متفاوت است، چرا که امروز در کنار من شخصي نشسته اند که پدربزرگ و پدرشان جزئي از تاريخ کشورم بوده اند شخصي که کاملا چهره سياسي شناخته شده دارد و مخالفان و موافقيني نيز در داخل و خارج از کشور دارند و مخالفين ايشان به اشتباه گمان مي کنند که اين فرد ادامه دهنده راه پدرشان در احياي نظام پادشاهي يا تمرکز قدرت بر روي يک فرد هستند. براي من که يک وکيل دادگستري مستقل هستم و به هيچ گروه و سازمان سياسي و غير سياسي وابستگي ندارد اين گونه کنفرانس ها تنها فرصتي است تا بتوانم صداي دادخواهي لااقل موکلين خود که تعدادشان کم نبوده است و ظلمي که به مردمان کشورم مي شود و از نزديک شاهدش بوده ام را يادآوري کنم. اما در اين کنفرانس قصد دارم با توجه به تجربه اي که داشته ام نظر شخصي خود را که جنبه کاملا سياسي دارد را نيز اعلام کنم. پيش از انکه به اين کنفرانس مطبوعاتي بيايم، تامل بسيار کردم. در رابطه با افکار و عقايد رضا پهلوي تحقيق کردم. نوشته هاي او را خواندم. از نظرات موافقين و مخالفينش نيز کم و بيش آگاه شدم. عده اي از اين مي ترسند که حضور آقاي پهلوي درصحنه سياس بيانگر احياي نظام پادشاهي است، در اين مورد هر چند ايشان خود در مصاحبه هايشان تأکيد کرده اند که قايل به نظام سکولار دموکرات هستند، بايد گفت لازم است تابوهايي شکسته شود، ايران هم نظام پادشاهي را تجربه کرده است و هم نظام جمهوري اسلامي را. هيچکدام از اين دو کارايي لازم و مفيدي براي إيرانيان نداشته است. به همين دليل نبايد به گذشته ها بازگشت، تنها بايد از گذشتگان براي ساختن فرداي روشن براي ايران درس گرفت. عقيده دارم در اين برهه حساس از زمان، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي ، اتحاد ، همبستگي و هم گرايي گروههاي مختلف سياسي و غير سياسي است. در زمان انقلاب اسلامي، من پنج سال بيش نداشتم و پس از آنکه وارد جامعه شدم با نظامي مواجه گرديدم که حاکمان آن را اسلام گرايان افراطي از نوع طالبانيسم تشکيل مي دهند. آنها همواره سعي داشتند دوران قبل از انقلاب را دوراني سرشار از خفقان ، شکنجه و فقر و ظلم و ستم نشان دهند و براي رسيدن به اين منظور به خوبي و هوشمندانه از کتابهاي درسي گرفته تا برنامه هاي صدا و سيما استفاده مي نمودند. و به اين ترتيب حاکمان قبل از انقلاب را ناموجه و نالايق نشان داده و خود و نظام خود را بهترين نظام در جهان معرفي مي کردند. ماه آينده نيز قرار است با تبليغات گسترده اي که از هم اکنون آغاز شده است سي و سومين سالگرد اشغال ايران توسط آقاي خامنه اي جنشن گرفته شود. نمي خواهم از نظام پيشين ايران، دفاع کنم چرا آن دوران نيز قابليت دفاع ندارد. در آن دوران نيز بي مهري ها و ظلم هايي نيز بوده است. نقض حقوق بشر در دوران هاي پيش از انقلاب نيز در تمام زمينه ها و موضوعات وجود داشت و در حقيقت درس هاي بسياري از آن دوران آموخته ايم. حال سي و سه سال از دوران حکومت جمهوري اسلامي مي گذرد. دستاود اين نظام چه بوده است؟ سئوالي که هم نسل هاي من از پدرشانشان که انقلاب کرده بودند مي پرسند؟ پاسخ بسيار روشن است. دستاورد اين نظام فريب مردمان ايران ، غارت و چپاول ثروت هاي ملي و ميراث فرهنگي ايران بوده است. از همان دوران حکومت نظام جمهوري اسلامي، وابستگان به قدرت با سوءاستفاده از اعتماد مردم شروع به اعدام مخالفين خود به صورت گسترده کردند. تمام گروههاي سياسي و حتي مدني مخالف سياست هاي جمهوري اسلامي ايران را يکي يکي از سر راه خود برداشتند. با سو استفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، شروع به وضع قوانين خشونت آميزو غير انساني و برخلاف حيثيت ذاتي بشريت کردند. سنکسار، اعدام اطفال زير 18 سال و اعدام هاي خودسرانه و برخلاف موازين حقوق بشر، قطع دست و پا، کور کردن از جمله مجازات هاي بود که پس از انقلاب تاسيس شد. زنان و مردان، ديگر از آزادي هاي اجتماعي دوران پيش از انقلاب برخوردار نبودند. حجاب اجباري شد و گاردهاي ويژه و ماموراني مخصوص براي اعمال طرح حجاب به کار گرفته شد.اندک امنيت و اعتمادي که ميان مردم وجود داشت از ميان رفت. درست است که در دوران پيش از انقلاب ساوک مسئول سرکوب مخالفين خود که عمدتا کساني بوده اند که امروز حکومت جمهوري اسلامي را به عهده دارند بود ولي در حال حاضر وزرات اطلاعات و سپاه و نيروهاي مستقر در بيت رهبري دست به جناياتي مي زنند که در مقابل ساواک ( سازمان اطلاعات و امنيت کشور در دوران شاه ) بسيار وحشتناک تر و غير قابل تصور است.بسياري از دانشجويان، معلمان، اقليت هاي قومي، مذهبي ، فعالين سياسي و مدني و دگرانديشان خواهان اصلاحات، تحت شکنجه و ظلم و ستم بي قيد و شرط و خودسرانه مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفتند. اعدام هاي فله اي که در سال تعدادشان به چند هزار نفر مي رسد، سنگسار، قطع دست و پا، شکنجه، بازداشت هاي بي حساب و کتاب و فراقانوني، سرکوب زنان، محدودت هاي اجتماعي براي نوجوانان و جوانان، از بين بردن نظام خانواده، ايجاد خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، ارتکاب جرم به صورت گسترده، اعتياد، نااميدي به آينده، نبود شغل، مسکن، ايجاد فقر فرهنگي و اجتماعي، دروغ گويي، رشوه، کلاهبرداي، تجاوز به زنان، اسيدپاشي، بي توجه بودن به حقوق کودکان و زنان و معلولين و خانوادها افراد بي سرپرست و ديگر نيازمندان اجتماعي، عقب ماندگي فرهنگي، تکنولوژي، اجتماعي و اقتصادي، از بين رفتن اعتماد بين المللي، فرار مغزها، ترک اجباري ميليون ها نفر از ايرانيان و پناهنده شدن آنها و از همه بدتر تقلب در انتخابات، نبود انتخابات سالم، آزاد و منصفانه تحت نظارت سازمان هاي بي المللي، عدم پاسخگويي مسئولين نبود آزادي بيان و انديشه و توهين به شعور و فهم شهروندان ايراني گوشه هايي از دستاورد نظام جمهوري اسلامي به سرپرستي آقاي خامنه اي در سي و سه سال گذشته بوده است. با وجود اين همه بي عدالتي چه بايد کرد؟ ما اخيرا دو حکومت را تجربه کرده ايم، امروز تجربه اثبات نموده است که مردم ايران ديگر نياز به رهبر و ولي فقيه و قيم ندارند، همانطور که نياز به شاه نداشتند، نياز به نظام ديکتاتور ندارند، همانطور که نظام پادشاهي را از بين بردند و همانطور که کشورهاي عربي در انقلاب هاي موسوم به بهار عرب نشان دادند که نياز به ديکتاتور در عصر کنوني خواست هيچ ملتي نيست. امروز مردم ايران نياز به دولتي دموکراتيک و مردمي دارند که آرامش، امنيت، رفاه و احترام به آزادي هاي فردي و اجتماعي را مقدمه برنامه هاي خود قرار دهد و اين آرمان برآورده نخواهد شد مگر اينکه همه گروهها و اشخاص حقيقي و حقوقي دست به دست هم دهند، و با اتحاد پلي براي رسيدن به دموکراسي ايجاد کنند. من شخصا تلاش آقاي رضا پهلوي را براي برقراري اتحاد ارج مي نهم، رضا پهلوي در حال حاضر در جايگاهي است که مي داند نه حکومت دوران پادشاهي پدرش مورد رضايت مردمان ايران بوده است و نه حکومت جمهوري اسلامي توانسته است خواسته ملت ايران را فراهم کند. او مي تواند در شکل گيري پل دموکراسي نقش اساسي داشته باشد. امروز مردمان ايران ديگر نمي خواهد که قدرت در دست يک فرد متمرکز باشد، قدرت اذان مردم است و مردم تصميم گيرنده اصلي خواهند بود. اما براي اينکه اين پل مردمسالاري و دموکراسي تشکيل گرددنياز است تا دست ياري و اتحاد به يکديگر دهيم تا جامعه اي سالم و به دور از خشونت و توام با دوستي، برابري و برادري بسازيم. از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود. نمي توان انتظاري از دولت هاي ديگر داشت چرا که هر يک منافع خود را ارجح مي دانند، اما براي آگاهي مي گويم، همراه شده با حاکماني که نقض حقوق بشر را در اولويت قرار مي دهند تنها مشارکت با جنايتکار است، منافع حاصل از همراهي با دولت هاي ناقض حقوق بشر، در هزاره سوم توسعه عقب ماندگي اجتماعي و عدم امنيت و اعطاي قدرت به اين حاکمان است. بنابراين لازم است دولت هاي حامي حقوق بشر از کساني که خواهان صلح و دموکراسي و امنيت هستند، حمايت کنند. در حال حاضر قانوني تحت عنوان، لايحه مجازات اسلامي در مجلس شماره مراحل تصويب نهايي خود را مي گذراند. در صورتي که اين قانون به تصويب رسد، وضعيت حقوق بشر از آني هست به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد. در اين قانون حتي براي نشر اکاذيب و شرکت در راهپيمايي ها و تجمعات مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. بنابراين لازم وضروري است تا هر چه زودتر راه ههاي موثر براي پيش گيري از اعمال که در داخل ايران مسئولين جمهوري اسلامي انجام مي دهند چاره اي انديشيده شود. از اينکه فرصتي ديگربار به اينجانب داده شد تا به بيان وضعيت بغرنج و دهشتناک حقوق بشر در ايران بپردازم، صميمانه سپاسگزارم. تاکنون در بسياري از کنفرانس هاي مطبوعاتي در کشورهاي مختلف شرکت کرده ام، در سمينارها و همايش هاي مختلفي در کنار فعالان حقوق مدني و گاها سياسي و وکلاي کشورهاي مختلف, به بررسي وضعيت حقوق بشر پرداخته ام. اما اين کنفرانس مطبوعاتي نسبت به ديگر مصاحبه ها و سخنراني هايم متفاوت است، چرا که امروز در کنار من شخصي نشسته اند که پدربزرگ و پدرشان جزئي از تاريخ کشورم بوده اند شخصي که کاملا چهره سياسي شناخته شده دارد و مخالفان و موافقيني نيز در داخل و خارج از کشور دارند و مخالفين ايشان به اشتباه گمان مي کنند که اين فرد ادامه دهنده راه پدرشان در احياي نظام پادشاهي يا تمرکز قدرت بر روي يک فرد هستند. براي من که يک وکيل دادگستري مستقل هستم و به هيچ گروه و سازمان سياسي و غير سياسي وابستگي ندارد اين گونه کنفرانس ها تنها فرصتي است تا بتوانم صداي دادخواهي لااقل موکلين خود که تعدادشان کم نبوده است و ظلمي که به مردمان کشورم مي شود و از نزديک شاهدش بوده ام را يادآوري کنم. اما در اين کنفرانس قصد دارم با توجه به تجربه اي که داشته ام نظر شخصي خود را که جنبه کاملا سياسي دارد را نيز اعلام کنم. پيش از انکه به اين کنفرانس مطبوعاتي بيايم، تامل بسيار کردم. در رابطه با افکار و عقايد رضا پهلوي تحقيق کردم. نوشته هاي او را خواندم. از نظرات موافقين و مخالفينش نيز کم و بيش آگاه شدم. عده اي از اين مي ترسند که حضور آقاي پهلوي درصحنه سياس بيانگر احياي نظام پادشاهي است، در اين مورد هر چند ايشان خود در مصاحبه هايشان تأکيد کرده اند که قايل به نظام سکولار دموکرات هستند، بايد گفت لازم است تابوهايي شکسته شود، ايران هم نظام پادشاهي را تجربه کرده است و هم نظام جمهوري اسلامي را. هيچکدام از اين دو کارايي لازم و مفيدي براي إيرانيان نداشته است. به همين دليل نبايد به گذشته ها بازگشت، تنها بايد از گذشتگان براي ساختن فرداي روشن براي ايران درس گرفت. عقيده دارم در اين برهه حساس از زمان، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي ، اتحاد ، همبستگي و هم گرايي گروههاي مختلف سياسي و غير سياسي است. در زمان انقلاب اسلامي، من پنج سال بيش نداشتم و پس از آنکه وارد جامعه شدم با نظامي مواجه گرديدم که حاکمان آن را اسلام گرايان افراطي از نوع طالبانيسم تشکيل مي دهند. آنها همواره سعي داشتند دوران قبل از انقلاب را دوراني سرشار از خفقان ، شکنجه و فقر و ظلم و ستم نشان دهند و براي رسيدن به اين منظور به خوبي و هوشمندانه از کتابهاي درسي گرفته تا برنامه هاي صدا و سيما استفاده مي نمودند. و به اين ترتيب حاکمان قبل از انقلاب را ناموجه و نالايق نشان داده و خود و نظام خود را بهترين نظام در جهان معرفي مي کردند. ماه آينده نيز قرار است با تبليغات گسترده اي که از هم اکنون آغاز شده است سي و سومين سالگرد اشغال ايران توسط آقاي خامنه اي جنشن گرفته شود. نمي خواهم از نظام پيشين ايران، دفاع کنم چرا آن دوران نيز قابليت دفاع ندارد. در آن دوران نيز بي مهري ها و ظلم هايي نيز بوده است. نقض حقوق بشر در دوران هاي پيش از انقلاب نيز در تمام زمينه ها و موضوعات وجود داشت و در حقيقت درس هاي بسياري از آن دوران آموخته ايم. حال سي و سه سال از دوران حکومت جمهوري اسلامي مي گذرد. دستاود اين نظام چه بوده است؟ سئوالي که هم نسل هاي من از پدرشانشان که انقلاب کرده بودند مي پرسند؟ پاسخ بسيار روشن است. دستاورد اين نظام فريب مردمان ايران ، غارت و چپاول ثروت هاي ملي و ميراث فرهنگي ايران بوده است. از همان دوران حکومت نظام جمهوري اسلامي، وابستگان به قدرت با سوءاستفاده از اعتماد مردم شروع به اعدام مخالفين خود به صورت گسترده کردند. تمام گروههاي سياسي و حتي مدني مخالف سياست هاي جمهوري اسلامي ايران را يکي يکي از سر راه خود برداشتند. با سو استفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، شروع به وضع قوانين خشونت آميزو غير انساني و برخلاف حيثيت ذاتي بشريت کردند. سنکسار، اعدام اطفال زير 18 سال و اعدام هاي خودسرانه و برخلاف موازين حقوق بشر، قطع دست و پا، کور کردن از جمله مجازات هاي بود که پس از انقلاب تاسيس شد. زنان و مردان، ديگر از آزادي هاي اجتماعي دوران پيش از انقلاب برخوردار نبودند. حجاب اجباري شد و گاردهاي ويژه و ماموراني مخصوص براي اعمال طرح حجاب به کار گرفته شد.اندک امنيت و اعتمادي که ميان مردم وجود داشت از ميان رفت. درست است که در دوران پيش از انقلاب ساوک مسئول سرکوب مخالفين خود که عمدتا کساني بوده اند که امروز حکومت جمهوري اسلامي را به عهده دارند بود ولي در حال حاضر وزرات اطلاعات و سپاه و نيروهاي مستقر در بيت رهبري دست به جناياتي مي زنند که در مقابل ساواک ( سازمان اطلاعات و امنيت کشور در دوران شاه ) بسيار وحشتناک تر و غير قابل تصور است.بسياري از دانشجويان، معلمان، اقليت هاي قومي، مذهبي ، فعالين سياسي و مدني و دگرانديشان خواهان اصلاحات، تحت شکنجه و ظلم و ستم بي قيد و شرط و خودسرانه مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفتند. اعدام هاي فله اي که در سال تعدادشان به چند هزار نفر مي رسد، سنگسار، قطع دست و پا، شکنجه، بازداشت هاي بي حساب و کتاب و فراقانوني، سرکوب زنان، محدودت هاي اجتماعي براي نوجوانان و جوانان، از بين بردن نظام خانواده، ايجاد خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، ارتکاب جرم به صورت گسترده، اعتياد، نااميدي به آينده، نبود شغل، مسکن، ايجاد فقر فرهنگي و اجتماعي، دروغ گويي، رشوه، کلاهبرداي، تجاوز به زنان، اسيدپاشي، بي توجه بودن به حقوق کودکان و زنان و معلولين و خانوادها افراد بي سرپرست و ديگر نيازمندان اجتماعي، عقب ماندگي فرهنگي، تکنولوژي، اجتماعي و اقتصادي، از بين رفتن اعتماد بين المللي، فرار مغزها، ترک اجباري ميليون ها نفر از ايرانيان و پناهنده شدن آنها و از همه بدتر تقلب در انتخابات، نبود انتخابات سالم، آزاد و منصفانه تحت نظارت سازمان هاي بي المللي، عدم پاسخگويي مسئولين نبود آزادي بيان و انديشه و توهين به شعور و فهم شهروندان ايراني گوشه هايي از دستاورد نظام جمهوري اسلامي به سرپرستي آقاي خامنه اي در سي و سه سال گذشته بوده است. با وجود اين همه بي عدالتي چه بايد کرد؟ ما اخيرا دو حکومت را تجربه کرده ايم، امروز تجربه اثبات نموده است که مردم ايران ديگر نياز به رهبر و ولي فقيه و قيم ندارند، همانطور که نياز به شاه نداشتند، نياز به نظام ديکتاتور ندارند، همانطور که نظام پادشاهي را از بين بردند و همانطور که کشورهاي عربي در انقلاب هاي موسوم به بهار عرب نشان دادند که نياز به ديکتاتور در عصر کنوني خواست هيچ ملتي نيست. امروز مردم ايران نياز به دولتي دموکراتيک و مردمي دارند که آرامش، امنيت، رفاه و احترام به آزادي هاي فردي و اجتماعي را مقدمه برنامه هاي خود قرار دهد و اين آرمان برآورده نخواهد شد مگر اينکه همه گروهها و اشخاص حقيقي و حقوقي دست به دست هم دهند، و با اتحاد پلي براي رسيدن به دموکراسي ايجاد کنند. من شخصا تلاش آقاي رضا پهلوي را براي برقراري اتحاد ارج مي نهم، رضا پهلوي در حال حاضر در جايگاهي است که مي داند نه حکومت دوران پادشاهي پدرش مورد رضايت مردمان ايران بوده است و نه حکومت جمهوري اسلامي توانسته است خواسته ملت ايران را فراهم کند. او مي تواند در شکل گيري پل دموکراسي نقش اساسي داشته باشد. امروز مردمان ايران ديگر نمي خواهد که قدرت در دست يک فرد متمرکز باشد، قدرت اذان مردم است و مردم تصميم گيرنده اصلي خواهند بود. اما براي اينکه اين پل مردمسالاري و دموکراسي تشکيل گرددنياز است تا دست ياري و اتحاد به يکديگر دهيم تا جامعه اي سالم و به دور از خشونت و توام با دوستي، برابري و برادري بسازيم. از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود. نمي توان انتظاري از دولت هاي ديگر داشت چرا که هر يک منافع خود را ارجح مي دانند، اما براي آگاهي مي گويم، همراه شده با حاکماني که نقض حقوق بشر را در اولويت قرار مي دهند تنها مشارکت با جنايتکار است، منافع حاصل از همراهي با دولت هاي ناقض حقوق بشر، در هزاره سوم توسعه عقب ماندگي اجتماعي و عدم امنيت و اعطاي قدرت به اين حاکمان است. بنابراين لازم است دولت هاي حامي حقوق بشر از کساني که خواهان صلح و دموکراسي و امنيت هستند، حمايت کنند. در حال حاضر قانوني تحت عنوان، لايحه مجازات اسلامي در مجلس شماره مراحل تصويب نهايي خود را مي گذراند. در صورتي که اين قانون به تصويب رسد، وضعيت حقوق بشر از آني هست به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد. در اين قانون حتي براي نشر اکاذيب و شرکت در راهپيمايي ها و تجمعات مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. بنابراين لازم وضروري است تا هر چه زودتر راه ههاي موثر براي پيش گيري از اعمال که در داخل ايران مسئولين جمهوري اسلامي انجام مي دهند چاره اي انديشيده شود. از اينکه فرصتي ديگربار به اينجانب داده شد تا به بيان وضعيت بغرنج و دهشتناک حقوق بشر در ايران بپردازم، صميمانه سپاسگزارم. تاکنون در بسياري از کنفرانس هاي مطبوعاتي در کشورهاي مختلف شرکت کرده ام، در سمينارها و همايش هاي مختلفي در کنار فعالان حقوق مدني و گاها سياسي و وکلاي کشورهاي مختلف, به بررسي وضعيت حقوق بشر پرداخته ام. اما اين کنفرانس مطبوعاتي نسبت به ديگر مصاحبه ها و سخنراني هايم متفاوت است، چرا که امروز در کنار من شخصي نشسته اند که پدربزرگ و پدرشان جزئي از تاريخ کشورم بوده اند شخصي که کاملا چهره سياسي شناخته شده دارد و مخالفان و موافقيني نيز در داخل و خارج از کشور دارند و مخالفين ايشان به اشتباه گمان مي کنند که اين فرد ادامه دهنده راه پدرشان در احياي نظام پادشاهي يا تمرکز قدرت بر روي يک فرد هستند. براي من که يک وکيل دادگستري مستقل هستم و به هيچ گروه و سازمان سياسي و غير سياسي وابستگي ندارد اين گونه کنفرانس ها تنها فرصتي است تا بتوانم صداي دادخواهي لااقل موکلين خود که تعدادشان کم نبوده است و ظلمي که به مردمان کشورم مي شود و از نزديک شاهدش بوده ام را يادآوري کنم. اما در اين کنفرانس قصد دارم با توجه به تجربه اي که داشته ام نظر شخصي خود را که جنبه کاملا سياسي دارد را نيز اعلام کنم. پيش از انکه به اين کنفرانس مطبوعاتي بيايم، تامل بسيار کردم. در رابطه با افکار و عقايد رضا پهلوي تحقيق کردم. نوشته هاي او را خواندم. از نظرات موافقين و مخالفينش نيز کم و بيش آگاه شدم. عده اي از اين مي ترسند که حضور آقاي پهلوي درصحنه سياس بيانگر احياي نظام پادشاهي است، در اين مورد هر چند ايشان خود در مصاحبه هايشان تأکيد کرده اند که قايل به نظام سکولار دموکرات هستند، بايد گفت لازم است تابوهايي شکسته شود، ايران هم نظام پادشاهي را تجربه کرده است و هم نظام جمهوري اسلامي را. هيچکدام از اين دو کارايي لازم و مفيدي براي إيرانيان نداشته است. به همين دليل نبايد به گذشته ها بازگشت، تنها بايد از گذشتگان براي ساختن فرداي روشن براي ايران درس گرفت. عقيده دارم در اين برهه حساس از زمان، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي ، اتحاد ، همبستگي و هم گرايي گروههاي مختلف سياسي و غير سياسي است. در زمان انقلاب اسلامي، من پنج سال بيش نداشتم و پس از آنکه وارد جامعه شدم با نظامي مواجه گرديدم که حاکمان آن را اسلام گرايان افراطي از نوع طالبانيسم تشکيل مي دهند. آنها همواره سعي داشتند دوران قبل از انقلاب را دوراني سرشار از خفقان ، شکنجه و فقر و ظلم و ستم نشان دهند و براي رسيدن به اين منظور به خوبي و هوشمندانه از کتابهاي درسي گرفته تا برنامه هاي صدا و سيما استفاده مي نمودند. و به اين ترتيب حاکمان قبل از انقلاب را ناموجه و نالايق نشان داده و خود و نظام خود را بهترين نظام در جهان معرفي مي کردند. ماه آينده نيز قرار است با تبليغات گسترده اي که از هم اکنون آغاز شده است سي و سومين سالگرد اشغال ايران توسط آقاي خامنه اي جنشن گرفته شود. نمي خواهم از نظام پيشين ايران، دفاع کنم چرا آن دوران نيز قابليت دفاع ندارد. در آن دوران نيز بي مهري ها و ظلم هايي نيز بوده است. نقض حقوق بشر در دوران هاي پيش از انقلاب نيز در تمام زمينه ها و موضوعات وجود داشت و در حقيقت درس هاي بسياري از آن دوران آموخته ايم. حال سي و سه سال از دوران حکومت جمهوري اسلامي مي گذرد. دستاود اين نظام چه بوده است؟ سئوالي که هم نسل هاي من از پدرشانشان که انقلاب کرده بودند مي پرسند؟ پاسخ بسيار روشن است. دستاورد اين نظام فريب مردمان ايران ، غارت و چپاول ثروت هاي ملي و ميراث فرهنگي ايران بوده است. از همان دوران حکومت نظام جمهوري اسلامي، وابستگان به قدرت با سوءاستفاده از اعتماد مردم شروع به اعدام مخالفين خود به صورت گسترده کردند. تمام گروههاي سياسي و حتي مدني مخالف سياست هاي جمهوري اسلامي ايران را يکي يکي از سر راه خود برداشتند. با سو استفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، شروع به وضع قوانين خشونت آميزو غير انساني و برخلاف حيثيت ذاتي بشريت کردند. سنکسار، اعدام اطفال زير 18 سال و اعدام هاي خودسرانه و برخلاف موازين حقوق بشر، قطع دست و پا، کور کردن از جمله مجازات هاي بود که پس از انقلاب تاسيس شد. زنان و مردان، ديگر از آزادي هاي اجتماعي دوران پيش از انقلاب برخوردار نبودند. حجاب اجباري شد و گاردهاي ويژه و ماموراني مخصوص براي اعمال طرح حجاب به کار گرفته شد.اندک امنيت و اعتمادي که ميان مردم وجود داشت از ميان رفت. درست است که در دوران پيش از انقلاب ساوک مسئول سرکوب مخالفين خود که عمدتا کساني بوده اند که امروز حکومت جمهوري اسلامي را به عهده دارند بود ولي در حال حاضر وزرات اطلاعات و سپاه و نيروهاي مستقر در بيت رهبري دست به جناياتي مي زنند که در مقابل ساواک ( سازمان اطلاعات و امنيت کشور در دوران شاه ) بسيار وحشتناک تر و غير قابل تصور است.بسياري از دانشجويان، معلمان، اقليت هاي قومي، مذهبي ، فعالين سياسي و مدني و دگرانديشان خواهان اصلاحات، تحت شکنجه و ظلم و ستم بي قيد و شرط و خودسرانه مسئولين جمهوري اسلامي قرار گرفتند. اعدام هاي فله اي که در سال تعدادشان به چند هزار نفر مي رسد، سنگسار، قطع دست و پا، شکنجه، بازداشت هاي بي حساب و کتاب و فراقانوني، سرکوب زنان، محدودت هاي اجتماعي براي نوجوانان و جوانان، از بين بردن نظام خانواده، ايجاد خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، ارتکاب جرم به صورت گسترده، اعتياد، نااميدي به آينده، نبود شغل، مسکن، ايجاد فقر فرهنگي و اجتماعي، دروغ گويي، رشوه، کلاهبرداي، تجاوز به زنان، اسيدپاشي، بي توجه بودن به حقوق کودکان و زنان و معلولين و خانوادها افراد بي سرپرست و ديگر نيازمندان اجتماعي، عقب ماندگي فرهنگي، تکنولوژي، اجتماعي و اقتصادي، از بين رفتن اعتماد بين المللي، فرار مغزها، ترک اجباري ميليون ها نفر از ايرانيان و پناهنده شدن آنها و از همه بدتر تقلب در انتخابات، نبود انتخابات سالم، آزاد و منصفانه تحت نظارت سازمان هاي بي المللي، عدم پاسخگويي مسئولين نبود آزادي بيان و انديشه و توهين به شعور و فهم شهروندان ايراني گوشه هايي از دستاورد نظام جمهوري اسلامي به سرپرستي آقاي خامنه اي در سي و سه سال گذشته بوده است. با وجود اين همه بي عدالتي چه بايد کرد؟ ما اخيرا دو حکومت را تجربه کرده ايم، امروز تجربه اثبات نموده است که مردم ايران ديگر نياز به رهبر و ولي فقيه و قيم ندارند، همانطور که نياز به شاه نداشتند، نياز به نظام ديکتاتور ندارند، همانطور که نظام پادشاهي را از بين بردند و همانطور که کشورهاي عربي در انقلاب هاي موسوم به بهار عرب نشان دادند که نياز به ديکتاتور در عصر کنوني خواست هيچ ملتي نيست. امروز مردم ايران نياز به دولتي دموکراتيک و مردمي دارند که آرامش، امنيت، رفاه و احترام به آزادي هاي فردي و اجتماعي را مقدمه برنامه هاي خود قرار دهد و اين آرمان برآورده نخواهد شد مگر اينکه همه گروهها و اشخاص حقيقي و حقوقي دست به دست هم دهند، و با اتحاد پلي براي رسيدن به دموکراسي ايجاد کنند. من شخصا تلاش آقاي رضا پهلوي را براي برقراري اتحاد ارج مي نهم، رضا پهلوي در حال حاضر در جايگاهي است که مي داند نه حکومت دوران پادشاهي پدرش مورد رضايت مردمان ايران بوده است و نه حکومت جمهوري اسلامي توانسته است خواسته ملت ايران را فراهم کند. او مي تواند در شکل گيري پل دموکراسي نقش اساسي داشته باشد. امروز مردمان ايران ديگر نمي خواهد که قدرت در دست يک فرد متمرکز باشد، قدرت اذان مردم است و مردم تصميم گيرنده اصلي خواهند بود. اما براي اينکه اين پل مردمسالاري و دموکراسي تشکيل گرددنياز است تا دست ياري و اتحاد به يکديگر دهيم تا جامعه اي سالم و به دور از خشونت و توام با دوستي، برابري و برادري بسازيم. از طرح آقاي رضا پهلوي مبني بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوي اسلامي حمايت مي کنم و به عنوان يک حقوقدان همراه ايشان خواهم بود. نمي توان انتظاري از دولت هاي ديگر داشت چرا که هر يک منافع خود را ارجح مي دانند، اما براي آگاهي مي گويم، همراه شده با حاکماني که نقض حقوق بشر را در اولويت قرار مي دهند تنها مشارکت با جنايتکار است، منافع حاصل از همراهي با دولت هاي ناقض حقوق بشر، در هزاره سوم توسعه عقب ماندگي اجتماعي و عدم امنيت و اعطاي قدرت به اين حاکمان است. بنابراين لازم است دولت هاي حامي حقوق بشر از کساني که خواهان صلح و دموکراسي و امنيت هستند، حمايت کنند. در حال حاضر قانوني تحت عنوان، لايحه مجازات اسلامي در مجلس شماره مراحل تصويب نهايي خود را مي گذراند. در صورتي که اين قانون به تصويب رسد، وضعيت حقوق بشر از آني هست به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد. در اين قانون حتي براي نشر اکاذيب و شرکت در راهپيمايي ها و تجمعات مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. بنابراين لازم وضروري است تا هر چه زودتر راه ههاي موثر براي پيش گيري از اعمال که در داخل ايران مسئولين جمهوري اسلامي انجام مي دهند چاره اي انديشيده شود. محمد مصطفایی |
۱۳۹۰/۰۹/۲۴
حمایت از طرح شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر شکايت نسبت به مسئولين جمهوی اسلامی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر